توبه آغوش رحمت صفحه 107

صفحه 107

پای شتر او به گودالی از گودالهای لانه ی موش صحرایی افتاده و گردن مرد بیابانی و شتر شکسته و هر دو از بین رفته اند. به رسول خدا خبر دادند، دستور داد خیمه ای برپا کنند و او را غسل دهند، پس از اینکه غسل داده شد، پیامبر وارد خیمه شدند و او را کفن کردند، آنگاه از خیمه خارج شدند در حالی که از پیشانی مبارکشان عرق سرازیر بود، به یارانشان فرمودند: این مرد بیابانی در حال گرسنگی از دنیا رفت، او کسی است که ایمان آورد و ایمانش به ظلم و گناه آلوده نشد، حور العین با میوه های بهشت به جانب او شتافتند و دهانش را از آن میوه ها پر کردند، حور العینی می گفت: یا رسول اللّٰه مرا از همسران او قرار ده و آن دیگر می گفت مرا قرار ده (1)!

توبه ی شقیق بلخی

شقیق فرزند یکی از ثروتمندان منطقه ی بلخ بود. زمانی برای تجارت به بلاد روم رفت، شهرهای روم را در برنامه ی سیاحت و گشت و گذار گذاشت. در یکی از شهرها برای تماشای مراسم بت پرستان وارد بتخانه ای شد، خادم بتخانه را دید موی سر و صورت را تراشیده، لباس ارغوانی به تن کرده و مشغول خدمت است، به او گفت: تو را خدای حیّ و آگاهی است، به عبادت او برخیز و این بت های بیجان را واگذار که نفع و زیانی ندارند. خادم به شقیق گفت: اگر انسان را خدای حیّ و آگاهی است، قدرت دارد تو را در شهر و دیار خودت روزی دهد، چرا تصمیم گرفته ای همه ی عمر خود را برای به دست آوردن پول خرج کنی و اوقات گرانبها را در این شهر و آن شهر نابود سازی؟

شقیق از نهیب خادم بتخانه بیدار شد و دست از فرهنگ مادّیگری و دنیاپرستی شست، به عرصه گاه توبه و انابه درآمد و از عرفای بزرگ روزگار شد.


1- 1) - خرائج: 1 / 88، فصل من روایات الخاصه؛ بحار الأنوار: 65 / 282، الأخبار، حدیث 38.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه