استغفار راه رهایی از تنگناها صفحه 17

صفحه 17

گرفتم آن که نگیری مرا به هیچ گناهی

گناه مرا بس که با وجود تو هستم

حافظ هم می فرماید:

روی بنما و وجود خودم از یاد ببر

خرمن سوختگان را همه گو باد ببر

یعنی اگر یک ولی خدا یک ذره حس می کند که در مقابل خدا یک نمودی دارد، یک تعینی دارد، با این گونه به ذهن مردم خطور کند، استغفار می کند. می گوید: کاش من نبودم. با وجود خدا اگر احساس وجودی در خود می کردند، استغفار می کردند. اینها قصور است، نه تقصیر.

عجز و استغفار

یک بخش استغفار به خاطر عاجز بودن است. مرحوم آقای دولابی می فرمود: خدایی که این همه نعمت به ما داده است و ما در مقابل این همه نعمت هیچ کاری نمی توانیم بکنیم، این بیچارگی است. این بیچارگی انسان را به استغفار می اندازد.

پدری است که هرچه بچه بخواهد، هنوز نگفته به او می دهد و بهترین خانه، ماشین، بهترین همسر، و هرچه را که شما فکرش را هم نمی کنی برای او فراهم می آورد، این بچه می گوید: من در مقابل این بابا چه بکنم؟ نمی توانم جبران کنم. غیر از این که خودم را زمین بیندازم و عجز نشان دهم چه می توانم بکنم؟ استغفار همان اظهار عجز است. در مقابل خداوند با نعمت های بی حد و اندازه اش چه می توانم بکنم؟ جز اظهار عجز و استغفار چه می ماند؟!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه