دانستنیهای علوی1 صفحه 1021

صفحه 1021

نامه ای به قیس بن سعد نوشت و از او خواست که به او پیوندند و در خونخواهی عثمان شرکت کند، نامه هایی میان این دو رد وبدل شد و آخر کار قیس در یک نامه شدید اللحنی به معاویه نوشت:

«اما بعد، مایه شگفتی است که تو در من طمع کردی و مرا فریب می دهی! آیا می خواهی از اطاعت کسی که شایسته ترین مردم به خلافت و گویاترین آنان به حق و هدایت یافته ترین آنان در راه و نزدیک ترین آنان به رسول خدا، بیرون شوم و به اطاعت تو در آیم؟ اطاعت کسی که دورترین مردم از خلافت و زورگوترین وگمراه ترین آنان و دورترین مردم از پیامبر خدا و پسر گمراهان و طاغوتی از طاغوت های شیطان است! …»

وقتی معاویه نامه قیس را خواند، از او ناامید شد و دید که حیله او در قیس کارگر نشد خواست میان او و امام را به هم بزند و هم به مردم شام روحیه بدهد از این رو به مردم شام گفت: به قیس دشنام ندهید او تابع ماست و مخفیانه به من نامه می نویسد، آنگاه از زبان قیس نامه ای جعل کرد که گویا قیس به ا و نوشته است که او هم خواهان خون عثمان است و با معاویه همکاری خواهد کرد! و ا ین نامه جعلی را برای مردم شام خواند.

این خبر به امیرالمؤمنین و یاران او رسید و آنان به قیس بدگمان شدند و یاران امام به او پیشنهاد کردند که قیس را عزل کند ولی امام فرمود: من این خبر را درباره قیس باور نمی کنم ولی اصرار اصحاب باعث شد که امام

محمد بن ابی بکر را به مصر فرستاد و جریانات تلخی پیش آمد که در کتاب های تاریخی آمده است. (210)

یکی دیگر از اقدامات معاویه در جنگ روانی بر ضد امیرالمؤمنین فرستادن عوامل نفوذی به میان اصحاب امیرالمؤمنین بود آنها مأموریت داشتند که هم از تحرکات امام گزارش بفرستند و هم در مواقع لازم به جبهه امام ضربه بزنند، نمونه آن جریان شخصی به نام اربد بود که در آستانه جنگ صفین اتفاق افتاد. به هنگام آمادگی سپاه امام جهت حرکت به سوی شام، امام خطبه ای خواند و طی آن فرمود:

«به سوی دشمنان خدا و دشمنان سنت ها و قرآن و باقی مانده احزاب و قاتلان مهاجرین و انصار حرکت کنید» .

در این هنگام شخصی به نام اربد از قبیله بنی فزار بر خاست و گفت: تو می خواهی ما را به سوی شام حرکت دهی تا با برادران دینی خود جنگ کنیم همان گونه که در بصره با برادران خود جنگ کردیم؟ به خدا سوگند که چنین نخواهیم کرد. در این موقع مالک اشتر برخاست و گفت: گوینده این سخن کیست؟ پس از آن مردم به سوی او هجوم آوردند و او فرار کرد و مردم خشمگین او را دنبال کردند و در محله کناسه با مشت لگد و غلاف شمشیر آن قدر زدند تا او مرد و چون این خبر به امام رسید ناراحت شد و فرمود: نباید او را می کشتید و چون معلوم نشد که قاتل او کیست امام دیه او را از بیت المال داد (211)

همچنین دو نفر به نام های عبدالله عبسی و حنظله تمیمی خدمت امام آمدند و از او

خواستند که به سوی معاویه حرکت نکند و از جنگ با او بپرهیزد، امام در پاسخ آنها گفت: من سخن کسانی را می شنوم که نمی خواهند معروفی را بشناسند و منکری را انکار کنند. در این هنگام معقل ریاحی گفت: این دو نفر به عنوان خیرخواهی به سوی تو نیامده اند بلکه قصد فریفتن تو را دارند آنان از دشمنان تو هستند، یکی دیگر از یاران امام گفت ک حنظله با معاویه مکاتبه دارد بگذار او را بازداشت کنیم. غیر از عبدالله و حنظله دو نفر دیگر به نام های عیاش و قائد نیز که هر دو از قبیله عبس بودند افشا شدند و معلوم گردید که با معاویه سر و سری دارند. (212)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه