دانستنیهای علوی1 صفحه 144

صفحه 144

خار در چشمم بود و چشمها را بر هم نهادم، استخوان در گلویم گیر کرده بود و نوشیدم، گلویم فشرده می شد و تلختر از حنظل در کامم ریخته بود و صبر کردم.

سکوت علی سکوتی حساب شده و منطقی بود نه صرفا ناشی از اضطرار و بیچارگی، یعنی او از میان دو کار، بنا به مصلحت یکی را انتخاب کرد که شاقتر و فرساینده تر بود. برای او آسان بود که قیام کند و حد اکثر آن بود که به واسطه نداشتن یار و یاور، خودش و فرزندانش شهید شوند. شهادت آروزی علی بود و اتفاقا در همین شرایط است که جمله معروف را ضمن دیگر سخنان خود به ابو سفیان فرمود:

و الله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه (18).

به خدا سوگند که پسر ابو طالب مرگ را بیش از طفل پستان مادر را، دوست می دارد.

علی با این بیان به ابو سفیان و دیگران فهماند که سکوت من از ترس مرگ نیست، از آن است که قیام و شهادت در این شرایط بر زیان اسلام است نه به نفع آن.

علی خود تصریح می کند که سکوت من حساب شده بود، من از دو راه، آن را که به مصلحت نزدیکتر بود انتخاب کردم:

و طفقت ارتای بین ان اصول بید جذاء او اصبر علی طخیه عمیاء، یهرم فیها الکبیر و یشیب فیها الصغیر و یکدح فیها مؤمن حتی یلقی ربه، فرایت ان الصبر علی هاتا احجی،

فصبرت و فی العین قذی و فی الحق شجی (19).

در اندیشه فرو رفتم که میان دو راه کدام را بر گزینم؟ آیا با کوته دستی قیام کنم یا بر تاریکی ای کور صبر کنم، تاریکی ای که بزرگسال در آن فرتوت می شود و تازه سال پیر می گردد و مؤمن در تلاشی سخت تا آخرین نفس واقع می شود. دیدم صبر بر همین حالت طاقت فرسا عاقلانه تر است، پس صبر کردم در حالی که خاری در چشم و استخوانی در گلویم بود.

اتحاد اسلامی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه