دانستنیهای علوی1 صفحه 23

صفحه 23

مکاتبی بوده و هستند که نسبت به نظام آفرینش با دیده بدبینی می نگرند، نظام موجود را نظام کامل نمی پندارند. و نیز مکتبهایی بوده که آمدن انسان را به این جهان نتیجه یک اشتباه! و از نوع راه گم کردن! می دانند، انسان را موجودی صد در صد بیگانه با جهان می شمارند که هیچ گونه پیوند و خویشاوندی با این جهان ندارد، زندانی این جهان است، یوسفی است که به دست برادران دشمن در چاه این جهان محبوس گشته است، تمام مساعی اش باید صرف فرار از این زندان و بیرون آمدن از این چاه گردد.

بدیهی است هنگامی که رابطه انسان با جهان دنیا و طبیعت رابطه زندانی و زندان و به چاه افتاده و چاه است، انسان نمی تواند هدفی جز «خلاصی » داشته باشد.

منطق اسلام

ولی از نظر اسلام رابطه انسان و جهان از نوع رابطه زندانی و زندان و چاه و در چاه افتاده نیست، بلکه از نوع رابطه کشاورز است با مزرعه (4)، و یا اسب دونده است با میدان مسابقه (5)، و یا سوداگر با بازار تجارت (6)، و یا عابد با معبد است (7). دنیا از نظر اسلام مدرسه انسان و محل تربیت انسان و جایگاه تکامل اوست.

در نهج البلاغه گفتگوی امیر المؤمنین علیه السلام با مردی ذکر شده است که از دنیا مذمت کرده و علی علیه السلام او را که می پنداشت دنیای مذموم همین جهان عینی مادی است مورد ملامت قرار داد و به اشتباهش آگاه نمود (8).

شیخ عطار این جریان را در مصیبت نامه به شعر در آورده، می گوید:

آن یکی در

پیش شیر دادگر ذم دنیا کرد بسیاری مگر حیدرش گفتا که دنیا نیست بد، بد تویی زیرا که دوری از خرد هست دنیا بر مثال کشتزار هم شب و هم روز باید کشت و کار زانکه عز و دولت دین سر به سر جمله از دنیا توان برد ای پسر تخم امروزینه فردا بر دهد ور نکارد «ای دریغا» بر دهد پس نکوتر جای تو دنیای توست زانکه دنیا توشه عقبای توست تو به دنیا در، مشو مشغول خویش لیک در وی کار عقبی گیر پیش چون چنین کردی تو را دنیا نکوست پس برای این، تو دنیا دار دوست

ناصر خسرو علوی که بحق می توان او را «حکیم الشعراء» خواند و یکی از نکته سنج ترین و مذهبی ترین شعرای پارسی زبان است، چکامه ای درباره خوبی و بدی جهان دارد که هم با منطق اسلام منطبق است و هم فوق العاده عالی و زیباست، شایسته است در اینجا نقل شود. این اشعار در دیوان او هست و در کتاب جامع الحکمتین خویش نیز آنها را آورده است. می گوید:

جهانا! چه در خورد و بایسته ای اگر چند با کس نپایسته ای به ظاهر چو در دیده خس، ناخوشی به باطن چو دو دیده بایسته ای اگر بسته ای را گهی بشکنی شکسته بسی نیز تو بسته ای چو آولده بینندت آلوده ای ولیکن سوی شستگان شسته ای کسی که تو را می نکوهش کند بگویش: «هنوزم ندانسته ای » ز من رسته ای تو، اگر بخردی چه بنکوهی آن را کز آن رسته ای به من بر گذر دارد ایزد تو را تو در رهگذر پست چه نشسته ای؟ ز بهر تو ایزد درختی بکشت که تو شاخی از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه