دانستنیهای علوی1 صفحه 294

صفحه 294

باز امام در این باره می فرمایند: «خداوند متعال اسلام را تشریع کرد … و آن را وسیله یقین برای کسانی که خرد می ورزند، قرار داد.» (115) بر اساس این حدیث، دین برای این که به یقین برسد به او کمک می کند و وسیله ای برای دستیابی عقل به یقین است. ازاین رو است که قرآن هماره پس از بیان برخی مسائل، انسان را به تعقل در آنها دعوت می کند. این کار یعنی جهت دهی و راهنمایی عقل به

مسیری که به نتیجه خواهد رسید. از آن جا که خداوند خالق عقل است، بهتر از هر کس می داند که عقل در چه مسیری توانایی رسیدن به مطلوب را دارد و در چه مسیرهایی ناتوان از دست یابی به نتیجه است. برای مثال قرآن انسان را به تعقل در قرآن، (116) آیات تکوینی و پدیده ها و نظم جهان، (117) احکام اخلاقی (118) و سرگذشت پیشینیان (119) دعوت می کند؛زیرا نتیجه تفکر در این امور، شناخت خدا، درک احکام اخلاقی، و عبرت گرفتن از پیشینیان است. از سوی دیگر در احادیث متعددی، آدمی از تعقل در ذات الهی نهی شده است. (120) دلیل آن، این است که عقل قادر به فهم ذات الهی و کیفیت ذات خداوند نیست، و اصولا ذات خدا دارای کیفیت تعقلی نیست تا عقل با تعقل، آن را دریابد. بنابراین تعقل در ذات الهی نتیجه ای جز گمراهی و لااقل بیهودگی در پی نخواهد داشت. امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «خداوند بزرگ تر از آن است که عقول بشر با تفکر و تعقل او را متصور و محدود سازند … خداوند کسی است که در عقول، متناهی نمی گردد تا این که در تفکر دارای کیفیت گردد … عظمت خدا را به اندازه عقلت مقدر و محدود نساز که از هلاک شوندگان خواهی گشت.» (121) افزون برهمه اینها، دین برعقل می افزاید، وبه فرموده. امام علی علیه السلام «ذکر و یاد خدا روشنایی عقل است» (122) و «هر که خداوند سبحان را یاد کند، خداوند دلش را زنده و عقل و خردش را نورانی می گرداند» (123) و «یاد خدا عقلها را راهنمایی و هدایت می کند.» (124) اصولا

اعمال اخلاقی، اعمال دینی نیز محسوب می شوند و چنان که گذشت، اعمال اخلاقی باعث تقویت عقل می شود و گناهان باعث تضعیف و نابودی عقل می گردند. همان بحثی که درباره تأثیر و تأثر و ارتباط دوسویه میان عقل و اخلاق گفتیم و این که این دو هماره یکدیگر را تقویت می کنند، درباره رابطه عقل و دین نیز گفتنی است.

عقل و علم

ارتباط عقل با علم نیز همچون ارتباطش با دین و اخلاق دوسویه است. امام علی علیه السلام عقل را یکی از مبادی علم و دانش می دانند. حتی از سخنان ایشان می توان استفاده کرد که عقل مهم ترین مبدأ شناخت آدمی است، و همان قوه ای است که آدمی با آن به حکمت، یعنی علم استوار، دست می یابد. ایشان در مقایسه میان اندیشیدن و حس کردن، اندیشه را خطاناپذیر می دانند، در حالی که حس را امری خطا بردار می شناسانند. در برخی احادیث نیز عقل را پیشوای حس معرفی می کنند. احادیث زیر را که از سخنان آن امام است می توان در این باره یاد کرد: عقل، اصل و ریشه علم و دعوت کننده به فهم است. (125) با عقل ها به بلندا و ستیغ علوم نایل می شوید. (126) با عقل، ژرفای حکمت، و با حکمت، ژرفای عقل بیرون آورده می شود. (127) اندیشیدن مانند دیدن با چشم نیست؛زیرا گاه چشم هاگاه به صاحبانش دروغ می گویند، ولی عقل، آن راکه از وی اندرز خواسته، فریب نمی دهد» . (128) «عقل ها، پیشوایان افکار و افکار، پیشوایان قلوب و قلوب، پیشوایان حواس و حواس، پیشوایان اعضا و اندامند. (129) بدین سان عقل مبدأ و منشأ اصلی معرفت و علم است. از سوی دیگر امام علم و تجربه را

از جمله اسباب و عوامل تقویت عقل می دانند؛ زیرا: عقل غریزه ای است که با علم و تجارب، افزایش می یابد. (130) علم و دانش، عقل عاقل را بیش تر می کند. (131) تو، به عقلت سنجیده می شوی؛پس آن را با دانش بالنده کن. (132) عقل غریزه ای است که با تجربه پرورش می یابد. (133) تجربه ها تمام شدنی نیست، و عاقل با آنها رشد می کند. (134) بنابراین هم عقل باعث افزایش علم می شود وهم علم عقل افزا است. از این رو اگر آدمی عقل خویش را به کار گیرد، به علم می رسد و وقتی به علم دست یافت، عقل او فزونی می یابد. باز اگر عقلی را که هم اینک قوی تر شده به کار گیرد، علوم بیش تری را وجدان می کند و در نتیجه به عقل او افزوده می شود. این سیر همیشه می تواند ادامه داشته باشد و علم و عقل در یک تعامل تکاملی پیوسته باعث تقویت یکدیگرند. شاید از همین رو است که امام می فرمایند: «عقل و علم همپای یکدیگرند و از هم جدا نمی شوند.» (135) با دقت در پاره ای از سخنان امام علی علیه السلام در می یابیم که نیاز علم به عقل، بیش تر از نیاز عقل به علم است؛زیرا فرموده اند: کل علم لایؤیده عقل مضله (136)؛ «هر علمی که عقل آن را تأیید نکند، گمراهی است.» و «کسی که علم او بر عقلش افزون گردد، علم، وبال او خواهد بود.» (137) در توضیح این مطلب می توان گفت دانش می تواند جهت مثبت یا منفی داشته باشد، یعنی ضرورتا مثبت و باعث کمال آدمی نیست.

برای ما که در عصر مدرنیته زندگی می کنیم و شاهدیم که آدمی با علم و تکنولوژی در صدد نابودی

خویش برآمده است این سخن نباید عجیب به نظر آید. آن علم و تکنولوژی که نتیجه اش سلاحی می گردد و هزاران انسان بی گناه را در چند ثانیه نابود می کند، علمی است که با عقل همراه نگشته است. انسان غربی، امروزه با استفاده از علوم مختلف جامعه ای را طراحی کرده است که به حذف دین و شریعت در عرصه اجتماعی انجامیده است؛جامعه ای که به تعبیر نیچه، فیلسوف شهیر آلمانی، خدا در آن مرده است. عاملی که علم را در جهت مثبت پیش می راند، عقل به تفسیری که تاکنون بیان شد است. انسان با عقل و دین می تواند به علومی دست یابد که او را در همه عرصه ها از جمله عرصه اجتماعی به کمال برساند. در بحث از کارکرد عقل عملی دیدیم که عقل عملی خوب و بد و باید و نباید را به آدمی نشان می دهد. بنابراین اگر این کارکرد عقل را کنار نهیم، باید همچون هیوم و لیبرالیست ها میل و شهوت را به جای آن بنشانیم. در این صورت، علم وبال آدمی و باعث گمراهی او خواهد شد. امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «عقل هیچ گاه به صاحبش آسیب نمی زند؛ اما علم منهای عقل صاحبش را آفتی بزرگ است.» (138) امام علی علیه السلام در شعری منسوب به ایشان علم و عقل و رابطه آن دو را در پیمودن مسیر کمال، به کفش و پا تشبیه فرموده اند. در این شعر آمده است: إذا کنت ذا علم و لم تک عاقلا

فأنت کذی نعل و لیس له رجل

و إن کنت ذاعقل و لم تک عالما

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه