دانستنیهای علوی1 صفحه 335

صفحه 335

هرچند کار و تلاش همراه با زحمت و رنج است، بیکاری پیوسته منشأ فساد و تباهی است. (17) ب. ارزشی بودن کار: هر پدیده اعم از رفتار و کالا که برای رفع نیاز انسان به کار می آید، ارزش پیدا می کند. مثلا گرسنگی یک نیاز است و ماده غذایی که این نیاز اساسی را اشباع می نماید، ارزش و مطلوبیت ابزاری پیدا می کند. کار و اشتغال نیز چون وسیله و طریق تأمین نیازهای گوناگون مادی انسان است، ارزش ابزاری دارد؛ همچنان که بیکاری به طور طبیعی منشأ فقر و تنگدستی و ناکام ماندن خواسته های انسان می گردد و در نتیجه ارزش ابزاری منفی به خود می گیرد.

امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: آن گاه که پدیده ها با یکدیگر جفت و جور شدند، تنبلی و ناتوانی نیز در کنار هم قرار گرفتند، فقر و تنگدستی را پدید آوردند. (18) در این روایت فقر که پدیده ای منفی، و بیکاری عامل و منشأ آن است، ارزش ابزاری منفی پیدا می کند. در مقابل کار و تلاش، ارزش ابزاری مثبت دارد. همچنان که در روایت

زیر کارهای مختلف، سبب و طریق معیشت تلقی شده است: ان معایش الخلق خمسه: الاماره والعماره والتجاره والاجاره والصدقات واما وجه العماره فقوله تعالی هو انشأکم من الارض واستعمرکم فیها (19) فاعلمنا سبحانه انه قد امرهم بالعماره لیکون ذالک سببا لمعایشهم لمایخرج من الارض من الحب والثمرات ومما جعله الله معایش للخلق. (20) این روایت در وسیله بودن کارهای مختلف جهت تأمین معیشت انسان صراحت دارد. در دیگر نظامهای اجتماعی نیز عنصر کار ارزش ابزاری دارد و چون انسان در حیات طبیعی اش به دنبال تأمین نیازهای معیشتی خود می باشد و کار برای رفع این نوع نیازها است و در نتیجه نقش ارزش ابزاری می یابد، بر همین اساس در تئوری های علم اقتصاد در مورد نیروی کار در جانب عرضه، متغیر اصلی را دستمزد به حساب می آورند. از منظر این تئوری ها انسان اقتصادی، انسان طبیعی است که نگرش، منش و رفتار او تأمین نیازهای طبیعی فردی اجتماعی خود است. در واقع این نیازهای طبیعی است که انگیزه های متفاوت را به عامل مؤثر در پیدایش پدیده کار، تبدیل می کنند. انسان طبیعی بر پایه این انگیزه ها، دست به کار و تلاش می زند و بی شک تا آن جا که این انگیزه ها برد و کشش دارند، عامل کار (نیروی انسانی) تلاش می نماید. این انگیزه ها به طور فشرده عبارتند از: انگیزه های بیرونی مانند نیازهای اقتصادی، میل به پیوستگی به دیگران، کسب عزت و احترام در جامعه، و انگیزه های درونی همچون تمایل به تحرک و فعالیت، تجربه و شناسایی موقعیت و خودیابی. (21) این انگیزه های بیرونی و درونی هرچند از این جهت که عامل کار براساس انگیزه بیرونی وسیله هدف دیگری قرار می گیرد، و براساس

انگیزه درونی، خود هدف می شود نه وسیله، باهم تفاوت دارند، ولی در هر دو فرض کار در راستای تأمین نیازهای طبیعی انسان قرار می گیرد. انسان طبیعی خواسته های طبیعی دارد که کار و تلاش یا یکی از این خواسته ها است (ارزش غایی طبیعی) یا وسیله ای است برای تأمین نیازهای دیگر (ارزش طبیعی ابزاری). از روایتی هم که کار را در زمینه عمارت و آبادانی یکی از عوامل و اسباب معیشت معرفی می کند، می توان ارزش طبیعی ابزاری کار را استفاده کرد. نکته اساسی که باید بدان توجه داشت، این است که انسان طبیعی، نیازهای طبیعی دارد و عنصر کار را وسیله این نیازهای طبیعی قرار می دهد. از این جهت کار دارای ارزش ابزاری است؛ ولی اگر همین انگیزه های طبیعی را به گونه ای به حیات انسانی نه طبیعی ارتباط بدهیم، کار نیز ارزش غایی می یابد.

براساس آموزه های دینی، اگر کسی به انگیزه دستمزد گرفتن و تأمین معیشت و رفاه خود و خانواده خود، کار و تلاش کند، یک درجه از تقوا را تحصیل کرده است و براساس این انگیزه کار ارزش غایی پیدا می کند، نه ارزش ابزاری؛ زیرا چنین کاری در واقع یک نوع انجام وظیفه دینی است. امام علی علیه السلام در دو روایت زیر، همین نوع ارزش را می شناسانند: هیچ تلاش صبح هنگامی در راه خدا به فضیلت کار صبح هنگام، در جهت رفاه و آسایش فرزند و خانواده نمی رسد. (22) کسی که از سر دلسوزی بر پدر یا فرزند یا همسر به دنبال امر دنیایش باشد، چهره او در قیامت همانند ماه شب چهارده است. (23) در واقع این نوع روایات، در قوی ترین انگیزه انسان طبیعی

برای کار و تلاش و تحصیل درآمد، خدشه نمی کنند؛ بلکه همین انگیزه طبیعی را جهت می دهند. به این صورت که تلاش و تحصیل درآمد برای معیشت خود و خانواده را یکی از وظایف و مسئولیت های دینی او می شمرند. با این جهت جدید، ارتباط انگیزه طبیعی از حوزه حیات طبیعی قطع، و وابسته به حیات انسانی می شود و در سایه همین جهت یابی انگیزه ماهیت کار و تلاش به علاوه ماهیت فیزیکی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، جوهره ارزشی نیز پیدا می کند. اگر این جهت یابی انگیزه طبیعی کار نبود، ویژگی های فیزیکی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی را داشت، ولی ماهیت ارزشی نداشت؛ همچنان که از روایت زیر همین واقعیت را می توان استفاده کرد: مردی به امام صادق علیه السلام گفت: دنبال دنیا هستم و رسیدن به آن را دوست دارم. امام پرسید: برای چه رسیدن به دنیا را دوست داری؟ جواب داد: برای این که نیازهای خود و خانواده ام را برآورده و با آن به صله رحم، صدقه، حج و عمره بپردازم. امام فرمود: «این طلب دنیا نیست، بلکه طلب آخرت است. (24) انسان طبیعی می کوشد نیازهای مادی اش را با درآمد حلال پاسخ گوید. اما همین انسان طبیعی می تواند جهت دیگری به انگیزه طبیعی خود بدهد: به این صورت که درآمد خود را در راه ادای وظایف و مسئولیت های مختلف دینی اش به کار اندازد. در این صورت همان انگیزه با این جهت یابی، جوهره فعالیت اقتصادی را تغییر می دهد و واقعیت ارزشی بدان می بخشد. بنابراین کار و تلاش می تواند درجه ای از فضیلت را بیافریند و ارزشی غایی ذاتی داشته باشد. این شیوه، بخشی از رویکرد ارزشی کار است. به همین جهت تعبیر می شود که درجه ای

از تقوا و ارزش را می تواند داشته باشد، بخش دیگر این رویکرد را می توان عمیق تر مطرح نمود و در سایه آن می باید تلاش و کار علی بن ابی طالب علیه السلام را به مثابه الگو و هنجار اجتماعی جامعه انسانی در هر زمانی تفسیر کرد. این رویکرد را که در واقع یکی از چالشهای اجتماعی جامعه ما است با نام تقوای اجتماعی کار برخواهیم رسید.

بهره وری کار

پدیده بیکاری یکی از مشکلات جدی جوامع امروزی، و مهم تر از آن بیکاری پنهان است که در واقع روی دیگر سکه کاهش بهره وری کار به حساب می آید. جامعه ما نیز در کنار بیکاری حاد و فراگیر، مشکل کاهش بهره وری را نیز رنج دارد. (25) این کاهش بهره وری عوامل گوناگون دارد که باید در جای مناسب خود بررسی علمی شود. آنچه در این جا باید بدان توجه شود، این است که امام علی علیه السلام سفارش می فرماید که هر کاری را باید با علم و مهارت لازم پیش برد. کار با دانش و مهارت همانند گام برداشتن در طریق روشن است. (26) ارزش هر فردی به اندازه حسن و درستکاری او است. (27) طبیعی است که با کاربردی کردن دو عنصر مهارت و درستکاری می توان بهره وری کار را افزایش و در نتیجه بیکاری پنهان جامعه را کاهش داد.

تقوای اجتماعی کار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه