دانستنیهای علوی1 صفحه 476

صفحه 476

رسول خدا (ص) نامه ای به مسیحیان نجران نوشته بود و در آن خواستار اسلام آوردن آنها و یا پرداخت جزیه شده بود و اخطار کرده بود در صورتی که هیچ کدام از پیشنهادها را نپذیرند، مسلمانان به جنگ آنها خواهند آمد. اسقف نجران پس از مشورت با بزرگان آنجا به این نتیجه رسید تا با اعزام هیئتی به مدینه، در مورد دعوت آن حضرت تحقیق کنند و اخبار مربوط به آن را به نجران بیاورند. اعضای هیئت وارد مدینه شدند و به مسجد پیغمبر (ص) آمدند و از رسول خدا (ص) در مورد دعوت اسلامی پرسش هایی کردند؛ ولی با وجود شنیدن پاسخ های محکم و مستدل پیغمبر (ص) باز در حقانیت آن حضرت تشکیک کردند. در این موقع آیه مباهله (سوره آل عمران، آیه 61) نازل شد و به موجب این آیه، رسول خدا (ص)

آنها را به مباهله دعوت کرد که با استقبال مسیحیان مواجه شد.

آیه مباهله چنین است:

فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم، فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبهل فنجعل لعنهالله علی الکاذبین.

یعنی: پس هر کس با تو در آن (بحث بندگی و رسالت عیسی) بعد از علمی که به مطلب یافتی، مجادله کرد بگو بیایید ما فرزندان خود و شما فرزندانتان را، ما زنان خود و شما زنانتان را، ما نفس خود و شما نیز نفس خود را بخوانیم. سپس مباهله کنیم و لعنت و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان (که یا ما هستیم یا شما) درخواست کنیم.

مسیحیان وقتی به اقامتگاه خود بازگشتند به مشورت نشستند و گفتند: اگر او با امت خود آمد، مباهله می کنیم، زیرا می فهمیم که پیغمبر نیست؛ و اگر با خویشان و نزدیکانش بیاید، مباهله نمی کنیم؛ چون هیچ کس بر ضد خانواده خود اقدامی نمی کند مگر آن که ایمان و یقین داشته باشد که خطری در بین نیست.

روز بعد و در موعد مباهله، پیغمبر اکرم (ص) در حالی که دست علی بن ابیطالب (ع) را در دست داشتن و حسن و حسین علیهماالسلام پیشاپیش آنها و فاطمه زهرا (س) در پشت سر می آمدند، برای مباهله حاضر شدند. همین که سرپرست هیئت مسیحیان رسول خدا (ص) و همراهان او را دید، در مورد همراهان آن حضرت سؤال کرد. به او گفتند: آن مرد پسرعموی او و داماد و پدر فرزندان و محبوب ترین مردم نزد اوست. آن دو کودک فرزندان دخترش از همسر خود علی

است که آنها نیز محبوب ترین کسان نزد او هستند؛ و آن زن فاطمه دخترش می باشد که گرامی ترین کس نزد آن حضرت است و از همه به او نزدیک تر می باشد. سرپرست هیئت نجران رو به دیگر مسیحیان کرد و گفت: ای گروه نصارا من به یقین چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جا بکند، می کند. زنهار که مباهله نکنید وگرنه هلاک خواهید شد و تا روز قیامت یک مسیحی روی زمین باقی نخواهد ماند. همه اعضای هیئت سخن وی را تصدیق و تأیید کردند. آن گاه سرپرست آنها به پیغمبر (ص) گفت: ما با شما مباهله نمی کنیم. رسول خدا (ص) فرمود پس اسلام بیاورید تا آنچه به سود مسلمانان است به نفع شما باشد و هر چه به زیان شما باشد به ضرر ایشان هم خواهد بود. مسیحیان این پیشنهاد را نپذیرفتند. پیغمبر (ص) فرمود: من به ناچار با شما جنگ خواهم کرد. گفتند: ما طاقت جنگ نداریم، ولی هر سال دو هزار حله (جامه نو) و سی زره آهنی می پردازیم. رسول خدا (ص) موافقت کرد و قرارداد صلحی بر این مبنا تنظیم شد که علی (ع) کاتب آن بود. (142)

شیخ مفید از اعاظم علمای شیعه در کتاب ارشاد خود پس از نقل داستان مباهله که آن را دلیل بر اقرار مسیحیان به نبوت پیغمبر اکرم (ص) می داند، در تبیین مصداق «انفسنا» بودن علی (ع) در آیه مباهله می نویسد: خدای تعالی در آیه مباهله حکم فرموده است که علی (ع) جان رسول خدا (ص) است؛ و از این حکم روشن می گردد که علی (ع) به آخرین درجه فضیلت رسیده است

و با پیغمبر (ص) در کمال و عصمت از گناهان مساوی و برابر است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه