دانستنیهای علوی1 صفحه 477

صفحه 477

وی سپس به استناد این آیه به تبیین مقام حضرت زهرا (س) و حسنین علیهماالسلام می پردازد، آن گاه می نویسد: این فضیلتی (برای اهل بیت) است که هیچ یک از امت در این فضیلت شریک آنان نگشت و کسی هماورد و همانند آنان نشد، و این نیز به دیگر فضیلتهای امیرالمؤمنین می پیوندد. (143)

علی (ع) در حجهالوداع و اعلام ولایتش در غدیر خم

رسول اکرم (ص) در اواخر سال دهم اراده به جای آوردن حج و اعلام احکام این فریضه را فرمود؛ و قصد خود را به اطلاع مردم رسانید و همه مسلمانان را از دورترین سرزمین ها دعوت کرد تا در آن سال با آن حضرت حج گزارند. در پی این دعوت مردم آماده رفتن به حج شدند و از اطراف و حوالی و نزدیکیهای مدینه مردم بسیاری به این شهر آمدند و مهیای حرکت با پیغمبر خدا (ص) شدند. رسول اکرم (ص) در بیست و پنجم ذی قعده از مدینه خارج شد و به امیرالمؤمنین علیه السلام (که در مأموریت یمن به سر می برد) نوشت که برای انجام حج از یمن به مکه بیاید؛ و برای او نوع حج خود را ذکر نفرمود.

امیرالمؤمنین (ع) با سپاهی که با خود داشت، از یمن به سوی مکه حرکت کرد، در حالی که حله هایی را که (بابت جزیه) از اهل نجران گرفته بود با خود داشت. علی (ع) به منظور دیدار رسول خدا (ص) از سپاه خود پیش افتاد و شخصی را به جای خود در آنان قرار داد و هنگامی که پیغمبر اکرم (ص) به مکه می رسید، امیرالمؤمنین (ع) نیز به آن حضرت

رسید و سلام کرد و گزارشی از مأموریت خود (در یمن) و حله هایی را که از یمن آورده بود، به اطلاع آن حضرت رسانید؛ و گفت که برای دیدار رسول خدا (ص) پیش از سپاه شتابان آمده است. پیغمبر (ص) از دیدار او و انجام دستورات خود (توسط علی) خشنود شد و به او فرمود: ای علی به چه نیت احرام بستی؟ علی (ع) عرض کرد: یا رسول الله شما به من ننوشته بودید که به چه نحوی احرام می بندید و من هم از راه دیگی (از نیت شما) آگاه نبودم. بنابراین هنگام تلیه و احرام، نیت خودم را به نیت شما پیوند زدم و گفتم بار خدایا احرام می بندم مانند احرامی که پیغمبرت بسته است. و سی و چهار شتر برای قربانی با خود آورده ام. رسول خدا (ص) فرمود: الله اکبر! من شصت و شش شتر برای قربانی آورده ام و تو در حج و مناسک قربانی با من شریک هستی. اکنون بر احرام خود باش و به سوی سپاه خود بازگرد و با شتاب آنها را به من برسان تا به خواست خدای تعالی در مکه به هم برسیم.

امیرالمؤمنین با رسول خدا (ص) وداع کرد و به سوی سپاه خود بازگشت که آنها را در همان نزدیکی ها دید. علی (ع) دریافت که آنها حله هایی را که با خود داشته اند، به تن کرده اند؛ بر این کار عیب گرفت و به جانشین خود فرمود: وای بر تو! چه چیز تو را واداشت که این حله ها را پیش از آن که به رسول خدا (ص) تحویل دهیم، به اینها ببخشی؟ او گفت: از من درخواست کردند که

با این حله ها احرام ببندند و خود را به آنها زینت دهند و سپس به من بازگردانند. پس امیرالمؤمنین (ع) همه آنها را از تن ایشان بیرون آورد و در جوالها قرار داد. سپاهیان از این اقدام علی (ع) خشمگین شدند و چون به مکه رسیدند از او شکایات بسیاری به رسول خدا (ص) کردند. پیغمبر (ص) دستور داد منادی در میان مردم ندا در دهد که: زبانهای خود را از علی کوتاه کنید زیرا او درباره خدا سخت گیر است [فإنه خشن فی ذات الله عزوجل ] و در مورد دین سازشکاری ندارد. پس آن جماعت از بیان شکایت خودداری کردند و جایگاه علی (ع) نزد رسول خدا (ص)، و خشم آن حضرت بر عیب جویان او را دانستند. (144)

رسول خدا (ص) مناسک حج را به جا آورد و علی (ع) را در قربانی خود شریک ساخت و در اجتماع مردم احکام و سفارشهایی را بیان داشت. آن گاه با مردمی که همراهش بودند از مکه به قصد مدینه خارج شد. همین که به غدیر خم رسید، با وحی الهی «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس» متوقف شد و فرود آمد. سبب فرود آمدن آن حضرت این بود که با نزول این آیه دستور الهی مبنی بر ابلاغ نصب امیرالمؤمنین (ع) و جانشینان او به خلافت صادر شد. پیش از این در این باره به آن حضرت وحی شده بود ولی زمانی برای اعلام و ابلاغ آن در وحی الهی تعیین نگردیده بود. لذا رسول خدا (ص) این کار را به تأخیر انداخت

و موکول به زمانی کرده بود که از اختلاف و دو دستگی مردم نسبت به (ولایت و خلافت) علی (ع) آسوده خاطر باشد.

پیغمبر اکرم (ص) فرمان داد همه توقف کنند و آنها که پیش رفته اند، بازگردند و منتظری باشند تا آنهایی که نرسیده اند، حضور یابند. در هوای گرم و سوزان منطقه پس از اقامه نماز ظهر جمعیتی بالغ بر صد هزار نفر هیجان زده انتظار می کشیدند که رسول خدا (ص) چه امر مهمی را می خواهد به اطلاع آنها برساند. رسول اکرم (ص) از منبری که با جهاز شتران درست شده بود بالا رفت و پس از حمد و ثنای پروردگار و گواهی گرفتن از مردم بر یکتایی خداوند، و بندگی و رسالت خود، و حقانیت بهشت و دوزخ و روز قیامت، فرمود: ای مردم من به زودی از میان شما خواهم رفت و چیزی را برجای می گذارم که اگر به آن چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد. کتاب خدا و عترت من اهل بیتم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا نزد حوض کوثر بر من درآیند. پس بنگرید با آنها چگونه رفتار می کنید و آیا حق من را درباره آنها مراعات خواهید کرد؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه