دانستنیهای علوی1 صفحه 745

صفحه 745

کناره گیری و خانه نشینی امیر مؤمنان علیه السلام به معنای آن نبود که آن حضرت لب از سخن فرو بندند و در برابر عملکرد خلفا جز تسلیم و سرسپاری، راهی دیگر پیش نگیرند؛ بلکه امام علیه السلام با شیوه های گوناگون، مخالفت خود را اعلام می داشتند و بدون آن که به وحدت و انسجام جامعه خدشه ای برسانند، همواره معترض سیاسی شناخته می شدند. در این جا برخی از شگردهای امام را در ابراز مخالفت، از نظر می گذرانیم:


1) خودداری از بیعت داوطلبانه

براساس عرف سیاسی زمان خلفا، تمامی کسانی که حکومت را به رسمیت می شناختند، وفاداری خود را با انجام بیعت، نشان می دادند و خودداری از این کار، به ویژه از سوی افراد سرشناس و نام آور، گناهی نابخشودنی به شمار می آمد. امیر مؤمنان علیه السلام با هیچ کدام از خلفا از سر شوق و رغبت بیعت نکرد و جز بر اثر تهدید و شمشیر، دست بیعت نداد. هر چند وقایع نگار مغرض و دروغ پردازی چون سیف بن عمر (63) بیعت امام را با خلیفه اول به گونه ای به تصویر می کشد که گویا ایشان برای این کار سر از پا نمی شناخته و تأخیر را در آن روا نمی دانسته اند؛ (64) اما این روایت جز در گوشه ای از کتاب های تاریخی جایگاهی نیافته و همچون دیگر حکایات این راوی، بر بی اعتباری وی افزوده است. بیش تر اندیشمندان سنی بر این باورند که بیعت امام، یقینا پس از شهادت همسرش روی داده است و برخی از اینان تاریخ تقریبی آن را شش ماه پس از آغاز خلافت ابابکر دانسته اند. (65) امیر مؤمنان خود در پاسخ به نامه ای از معاویه، به چگونگی این بیعت اشاره کرده و پیشاپیش تلاش برخی از نویسندگان

را برای اختیاری انگاشتن آن ناکام گذاشته است: گفتی مرا چون شتری بینی مهار کرده می راندند تا بیعت کنم. به خدا که خواستی نکوهش کنی، ستودی، و رسوا سازی و خود را رسوا نمودی. مسلمان را چه نقصان که مظلوم باشد و در دین خود بی گمان؟ یقینش استوار و از دودلی بر کنار؟ (66) بیعت امام با دو خلیفه دیگر نیز، پس از تهدید و اکراه بود. به تعبیر دقیق، اساسا بیعت وفاداری نبوده است؛ چنان که پس از انتخاب عثمان، عبد الرحمن بن عوف شمشیر از نیام بیرون کشید و همراه با چند تن دیگر امام را که با حالتی خشمگین نشست شورا را ترک می گفت از نیمه راه باز گرداند و به بیعت با عثمان فرا خواند. (67) امام علیه السلام که همچون گذشته راهی جز بیعت پیش روی خود نمی دید بر ناخشنودی خود با این سخن تأکید ورزید: «این، اولین بار نیست که علیه ما بسیج می شوید.» (68)


2) انتقاد از عملکرد خلفا

امام علی علیه السلام در دوره بیست و پنج ساله خانه نشینی، در نقد عملکرد خلفا کوتاهی نکرد و تکلیف شرعی خود را در این باره نیز ادا فرمود. چنان که وقتی خلیفه دوم اموال برخی از کارگزاران متخلف را مصادره می کرد و سپس با باز گرداندن نیمی از اموال به آنان، در مسئولیت های پیشین شان باقی گذاشت، با این اعتراض امام روبه رو شد که اگر آنان با خلافکاری به این ثروت دست یافته اند، چگونه همچنان نیمی از آن را در اختیار می گیرند و به کار پیشین خود باز می گردند؟

این انتقادها در زمان عثمان که کج روی را از حد گذرانده و زمینه آشوب عمومی را فراهم ساخته بود

به اوج خود رسید و در قالب های گوناگونی رخ می نمود. بارها امام علی علیه السلام صدای اعتراض مردم را به گوش عثمان می رسانید و عزل والیان خطاکار را از وی می طلبید، (69) و در این راستا خشم خود را از عملکرد خلیفه این چنین آشکار می ساخت: حق سنگین و تلخ است و باطل سبک و دلپسند. تو کسی هستی که از سخن راست به خشم می آیی و از سخن دروغ خشنود می شوی … از خدا بترس و از اعمالی که مردم را به ستوه آورده است، توبه نما. (70) چرا دست سفیهان بنی امیه را از ناموس مسلمانان و اموال آنان کوتاه نمی گردانی؟ به خدا قسم، اگر در غرب عالم یکی از کارگزاران تو ستمی نماید، تو نیز در گناه او سهیمی. (71) بذل و بخشش بی حساب بیت المال، (72) خودداری از اجرای حدود الهی، (73) گرایش به خویشاوندسالاری، (74) و انتخاب مروان بن حکم برای مشاورت و رایزنی، (75) از دیگر کجروی های عثمان بود که اعتراض شدید امام را برانگیخت. مروان کسی بود که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و دو خلیفه نخست به همراه پدرش در تبعید به سر می برد؛ (76) اما همو در دربار خلیفه سوم چنان منزلتی یافت که با کارشکنی های خود تلاش های اصلاح گرایانه امیر مؤمنان را بی ثمر می ساخت و به فرموده امام، جز به تباه ساختن عقل و دین خلیفه خرسند نبود. مروان آن گاه از تو راضی می گردد که دین و عقلت را برباید و همچون شتر کجاوه کش هر جا که خواهدت بکشاند. به خدا قسم، مروان دین و اندیشه درستی ندارد و در نیمه راه تنهایت می گذارد.


(77) معاویه در یکی از نامه های خود به امام علی علیه السلام رفتار آن حضرت را با خلفا به شدت نکوهش می کند و به ویژه بر عیب جویی امام از دین و عقل عثمان تأکید می ورزد. (78) تلاش معاویه بر آن است که از خلفا چهره ای نقدناپذیر ترسیم کند و رفتار امام رابا آنان از سر انگیزه های نفسانی بشمارد. امیر مؤمنان علیه السلام در پاسخ، با اشاره به این که معاویه شایستگی آن را ندارد که از امام بازخواست نماید، بر حقانیت راه خویش و به جا بودن انتقادها تأکید می ورزد. و پنداشتی که من بد همه خلیفه ها را خواستم و به کین آنان برخاستم. اگر چنین است و سخنت راست است تو را چه جای بازخواست است؟ جنایتی بر تو نیاید تا از تو پوزش خواستن باید … و از این که بر عثمان به خاطر برخی بدعت ها خرده می گرفتم، پوزش نمی خواهم. اگر ارشاد و هدایتی که او را کردم، گناه است، «بسا کسا که سرزنش شود و او را گناهی نیست.» (79)
3) حمایت از منتقدان سیاسی
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه