دانستنیهای علوی1 صفحه 815

صفحه 815

امر به معروف و نهی از منکر، ناظر به حقوق اجتماعی مسلمانان است و تنها در این حوزه کاربرد دارد. از این رو کشاندن آن به حریم خصوصی مردم جز مسخ این فریضه و مشکل سازی نتیجه ای ندارد. اساسا تا ترک معروف یا ارتکاب منکری آشکار نباشد، کسی را حق پی جویی و تجسس برای احراز آن نیست. اگر کسی در نهان گناهی مرتکب می شود و یا واجبی را فرومی گذارد، تنها به خودش زیان می زند، نه دیگری.

این مسئله، از مسلمات اسلام است که هر کس حریم خصوصی خود را دارد و کسی را حق تجسس در آن نیست. داستان خلیفه دوم و بالا رفتن از خانه دیگران برای کشف منکر و عکس العمل آن مسلمان، معروف است. هنگامی که عمر مچ آن شخص مرتکب منکر را گرفت، آن مرد مدعی شد که اگر من مرتکب یک منکر شده باشم، تو را سه منکر است که یکی از آنها، تجسس است که به تصریح قرآن

کریم (سوره حجرات، آیه 12) حرام است. خلیفه نیز خطای خود را پذیرفت و از او درگذشت. این ماجرا را غزالی در احیاءالعلوم (125) و کیمیای سعادت (126) به تفصیل نقل می کند. از نظر امام علی علیه السلام اساسا اگر گناهی در نهان صورت گیرد و یا واجبی ترک شود، تنها عامل و تارک زیان می بیند و از رحمت خدا محروم می گردد، و دیگران از این کار زیانی نمی بینند. فلسفه امر و نهی نیز در درجه اول حفظ سلامت جامعه است. امام علیه السلام از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم نقل می کند که ایشان فرمود: «هرگاه به نده ای در نهان گناهی را مرتکب شود، جز او زیانی نمی بیند و هرگاه آشکارا آن را مرتکب شود و بر او خرده نگیرند، عموم مردم از آن زیان می بینند. (127)» از نظر امام کیفر و مجازات الهی هنگامی دامنگیر جمع می گردد که گناه فردی آشکارا صورت گیرد: «خداوند عامه را به گناه خاصه، هرگاه آنان در نهان مرتکب کار زشتی شوند و عامه از آن باخبر نشوند، کیفر نمی دهد. (128)» بدین ترتیب قلمرو کاربرد امر به معروف و نهی از منکر، اعمال آشکار و جایی است که ترک معروف یا ارتکاب منکر، آشکار و عیان باشد.

فقها در این زمینه چندان دقت نظر و احتیاط به خرج می دهند که نه تنها گناه نهانی را مشمول امر به معروف و نهی از منکر نمی دانند، بلکه معتقدند اگر ترک واجب یا ارتکاب منکر نیز آشکار باشد، اما از سر جهل به موضوع صورت گرفته باشد، باز امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست. برای مثال امام خمینی، در این باب

می گوید: «اگر فاعل [منکر] جاهل به موضوع باشد، انکار او و رفع جهلش واجب نیست؛ مانند آن که نماز را از سر غفلت یا فراموشی نخواند و یا بر اثر جهل به موضوع، مسکری نوشید. (129)» البته این مسئله ناظر به موارد عمومی یا جزئی است، اما جایی که مسئله حیاتی باشد، دیگر نمی توان سکوت کرد: «البته اگر آن مسئله به گونه ای باشد که خداوند متعال به هیچ روی ارتکاب و یا ترکش را نمی پسندد، مانند قتل نفس محترمه، اقامه آن [فریضه ] و امر و نهی در این مورد واجب است. (130)» بنا بر این در امر و نهی هم باید ترک واجب یا ارتکاب منکر، آشکار باشد و هم فاعل و تارک دچار فراموشی یا غفلت و یا جهل به موضوع نشده نباشد وگرنه جایی برای اجرای این فریضه نیست. از این رو، باید این تلقی نادرست را که امر به معروف و نهی از منکر، گونه ای فضولی در کار دیگران و تجسس و دخالت در امور شخصی افراد است، کنار گذاشت و برای رفع این پندار ناروا کوشید. امر به معروف و نهی از منکر هیچ نسبتی با تجسس و فضولی در کار دیگران ندارد و اگر هم بتوان نسبتی برقرار کرد، نسبت تضاد است.

در این جا تنها یک استثنا وجود دارد و آن هم بازرسی، بررسی و مراقبت از کردار و اعمال سازمان ها و مؤسسات است. از آن جا که فلسفه وجودی سازمان های دولتی و مؤسسات عمومی، تأمین مصالح عامه است، باید دید که آیا در این مسیر گام برمی دارند و آیا برای تحقق این هدف می کوشند یا خیر. اساسا نظارت بر سازمان ها غیر از تجسس است؛

زیرا تجسس به معنای کنجکاوی در امور شخصی افراد و دخالت در حریم خصوصی آنان است؛ حال آن که در سازمان ها و مؤسسات، چیزی به نام حریم خصوصی وجود ندارد. این نهادها با امکانات و بودجه مردم و برای خدمت به آنها پدید آمده اند و همواره باید در این مسیر نیز حرکت کنند. این اصل در مورد مدیران و گرداندگان مؤسسات عمومی نیز صادق است. چرا که آنان با در اختیار گرفتن بودجه و امکانات مردمی، متعهد شده اند در جهت تأمین مصالح جامعه حرکت کنند. بنا بر این باید احراز شود که تا چه حد به تعهد خویش پایبندند. البته این مسئله باز به معنای دخالت در امور شخصی مدیران و تجاوز به حریم خصوصی آنان نیست، بلکه مقصود آن است که همواره باید حوزه مدیریتی و اختیارات چنین کسانی زیرنظر باشد و کنترل گردد. با همین رویکرد است که امام علی علیه السلام از مالک اشتر می خواهد کارهای زیردستان و کارگزاران خود را زیرنظر داشته باشد و از طریق فرستادن منهیان و مراقبان، مانع تخلفات احتمالی آنان گردد. در این مورد ایشان پس از آن که دستور می دهد تا کارگزاران براساس توان و شایستگی انتخاب شوند، می فرماید: «بر کارهای آنان مراقبت دار و جاسوسی راستگو و وفاپیشه بر ایشان بگمار که مراقبت نهانی (131) تو در کارهایشان، وادارکننده آنها است به رعایت امانت و مهربانی است بر رعیت. (132)»


2) پرهیز از پرده دری

انسان، طبیعتا به خطاکاری گرایش دارد، وگرنه دیگر نیازی به امر و نهی نبود. از آن جا که غرایز در او بالفعل و تربیت پذیری بالقوه است، (133) اگر به خود واگذاشته شود، به کجروی خواهد افتاد. در این

مرتبه نفس بسیار نیرومند و حاکم و آمر است و همان است که حضرت یوسف از آن چنین یاد می کند: «نفس خود را تبرئه نمی کنم که نفس به بدی فرمان می دهد، مگر آن که پروردگارم رحم کند. (134)» بدین ترتیب، حتی در آرمانی ترین جوامع و با بودن بهترین الگوها، نمی توان تضمین کرد که هیچ خطایی رخ ندهد. از این رو، گفته اند: «انسان جایزالخطا و حتی گاه واجب الخطا است.» توجه به این حقیقت، هشداری است در باب شناخت بیش تر ماهیت انسان و به کار گرفتن درست اصل امر به معروف و نهی از منکر.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه