شبی در پایتخت بهشت صفحه 103

صفحه 103

می فرماید : خورشید پرفروغ اسلام در حالی طلوع کرد که آسمان شب زده ی جهان ، شاهد معاصی بسیار خاک نشینان بود ؛ از جمله پدیده ی زشت کودک آزاری

که گاه به زنده به گور کردن اطفال نیز می انجامید .

سپس می فرماید : با درخشش آفتاب گیتی فروز اسلام این سنن زشت و شوم رنگ باخت و آزار و ایذاء کودکان جای خود را به سنت حسنه ی کودک نوازی داد . دیگر نه تنها دختری زنده به گور نمی شد بلکه پدران و مادران سعی می کردند تا با نوازش اطفال که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) دسته ی گل و ریحان می خواندشان خویش را مشمول رحمت و مغفرت الهی قرار دهند .

سپس می افزاید : امام علی (علیه السلام ) نسبت به کودکان بسیار مهربان و عطوف بود خاصه : اطفال یتیم و بی سرپرست که در منظر ایشان از جایگاهی بس رفیع برخوردار بودند . چه بسیار اوقات که حضرت برای آنان غذا برده با دست مبارک خویش لقمه در دهانشان می گذارد و نوازششان می نمود و آنگاه که سیرشان می فرمود دو دست و زانوی خود را بر زمین می نهاد و صدایی درمی آورد تا بلکه بچه ها هم چنین کرده ، دمی بخندند و اندکی ناراحتی های خود را فراموش نمایند . . .

حکایت

نقل است که شبی حضرت علی (علیه السلام ) غذا برای کودکی یتیم برد و او را بی قرار و گرین یافت . از او دلیل ناراحتی و گریه اش را پرسید . کودک گفت : بچه ها به من می گویند تو پدر نداری .

امام فرمود : به آنها می گفتی خلیفه ی مسلمانان ، پدر من است

کودک دوباره گریه کنان گفت :

بچه ها اسب چوبی دارند و من ندارم

امام لحظه ای اندیشید ، آنگاه چوبی آورد و به کودک داد تا بر آن سوار شود اما طفل در حالی که حق حق گریه اش امان نمی داد ، گفت : من این را نمی خواهم . من اسبی می خواهم که بر آن سوار شوم و راه بروم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه