شبی در پایتخت بهشت صفحه 106

صفحه 106

در این موقع زن همسایه سر رسید و چون امیرمومنان علی (علیه السلام ) را در کنار تنور دید و شناخت ، فورا به نزد بیوه زن رفت و گفت : وای بر تو ، هیچ می دانی این کیست که مشغول پختن نان است ؟ !

بیوه زن گفت : همین قدر می دانم که از بندگان خوب خداست .

زن گفت : این خلیفه مسلمین ، علی بن ابیطالب (علیه السلام ) است .

بیوه زن که از شیندن این حرف بی تاب شده بود ، به کنار تنور آمد و از امیر مومنان (علیه السلام ) عذرها خواست و طلب بخشش نمود ، اما حضرت در جوابش فرمود : این من هستم که باید عذرخواهی نمایم ، چرا که در حق تو و فرزندانت کوتاهی شته است . (167)

امام و بیماران

می فرماید : امام علی (علیه السلام ) به

عیادت بیماران می شتافت ؛ از جمله ، بیمارانی که مردم بی دلیل از آنها دوری می جستند . ایشان با مهربانی جویای احوال و سیر درمانی شان می شد ، در کنار همان بستری که پذیرای وجود بیمار بود ، می نشست ، دست به دعا برمی داشت و شفای عاجل تمامی بیماران از جمله شخص عیادت شونده را آرزو می فرمود . سپس بیرون آمده ، می گفت : عیادت کننده ای بیش از همه پاداش می ستاند که به وقت عیادت کمتر بنشیند ، مگر اینکه بیمار نشستن او را دوست بدارد یا از او بخواهد که در برود . (168)

می پرسم : عکس العمل حضرت (علیه السلام ) در برابر بیمارانی که از درد خویش شکوه می کردند چه بود ؟

می فرماید : حضرت با مهربانی به آنان می گفت : خدا آنچه را از آن شکایت داری موجب کاستن گناهانت گرداند ؛ چه دربیماری مزدی نیست لیکن گناهان را می کاهد و می پیراید همچون پیراستن برگ درختان (169)

سپس می فرماید : آنگاه که می دید مریضی بهبود یافته ، می فرمود : خوشا به حالت که از گناهان پاک شدی . پس از این به بعد کاملا مراقب رفتار و کردارت باش (تا به گرد گناه آلوده نشود . (170)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه