شبی در پایتخت بهشت صفحه 120

صفحه 120

یکی از یاران ، امیرمومنان علی (علیه السلام ) را پرسید : ای امیر ، آیا بر گناهکاران امت می توان سلام کرد ؟ پاسخ داد : می بینی که خداوند ایشان را شایسته ی توحید می داند ، تو ایشان را شایسته ی سلام نمی دانی ؟ ! (207)

سپس می فرماید : امام (علیه السلام ) اگر چه بر پیشگیری از وقوع جرم تاکید داشت و در این راستا دمی از زدودن زمینه های وقوع گناه و بزه باز نایستاد اما اگر با گناهکاری مواجه می شد با شفقت و مهربانی از منکرش نهی و به معروف امرش می فرمود و در صورت وجوب جاری شدن حد یا تعزیر ، حکم خدا را بی هیچ ملاحظه یا کم و کاستی درباره ی وی اجرا می نمود . البته در تمامی این مراحل از اینکه می دید فردی خود را در معرض لغزش و دریافت حد و تعزیر قرار داده سخت متاثر می شد و از صمیم قلب هدایت و نجات وی را از درگاه قدس ربوبی مسالت می فرمود . جالب اینکه بسیاری از دریافت دارندگان حد و تعزیر الهی تاثر حضرت (علیه السلام ) را به خوبی درک کرده در جهت رهانیدن خویش از منجلاب گناه اقدام می کردند .

حکایت

آورده اند که یکی از دوستان امام علی (علیه السلام ) مرتکب گناهی شد و حضرت (علیه السلام ) در مقام اجرای حکم خدای وی پنجه راست او را قطع نمود . مرد با پنجه ی بریده از محل اجرای حکم بیرون آمد . در این حال فردی از خوارج با قیافه

ای ترحم آمیز جلو آمد و خطاب به وی گفت : دستت را چه کسی برید ؟

پاسخ داد : سید اوصیا و پیشوای سپید رویان عرصه محشر و قیامت ، امام هدایت علی بی ابیطالب (علیه السلام ) که ذیحق ترین مردم نسبت به مومنین است . . .

مرد که انتظار شنیدن جوابی اینگونه قاطع و دندان شکن را نداشت گفت : وای بر تو ! دستت را می برد و باز اینگونه ثناگویش هستی ؟ !

پاسخ داد : چرا ثناگویش نباشم در حالی که محبت و دوستیش با گوشت و خونم آمیخته است ؟ به خدا سوگند که دستم را جز به حقی که خدا مقرر فرمود ، قطع نکرد . (208)

سپس می افزاید : امام علیه السلام حتی نسبت به قاتل خویش نیز شفقت را از یاد نبرد

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه