شبی در پایتخت بهشت صفحه 129

صفحه 129

آن دو با مشاهده این امر بیان انتظارات خویش را بی فایده دیده ، با ناراحتی آنجا را ترک نمودند .

حکایت

آورده اند که در ایام خلافت امیرالمومنین علی (علیه السلام ) روزی ام کلثوم دختر گرامی آن حضرت از خزانه دار گردنبندی را به عاریت خواست تا در ایام عید آن را به گردن آویزد .

خزانه دار که شیعه ای خالص و پاکباخته بود و ارادت زیادی به امیرالمومنین (علیه السلام ) و خاندان آن حضرت داشت فورا این تقاضا را اجابت کرد و گردنبندی را به رسم امانت تقدیم داشت .

ام کلثوم گردنبند را به گردن آویخت تا اینکه روزی امام (علیه السلام ) آن را دید و پرسید : گردنبندی را از کجا آورده ای ؟ !

عرض کرد : مل بیت المال است ، به امانت گرفته ام .

حضرت ناخردسند شد و گردنبند را از وی بازپس گرفت و نزد خزانه دار برد و در حالی که از اقدام وی نیز اظهار

نارضایتی می کرد ، فرمود : اگر دخترم این را عاریت نگرفته (و تصاحب نموده ) بود دستش را قطع می کردم . (227)

سپس می افزاید : امام علی (علیه السلام ) همانگونه که در حفظ بیت المال مسلمین ساعی بود ، در هزینه کردن آن نیز نهایت دقت و موشکافی را به خرج داده مبالغ موجود را به طور مساوی مابین مردم تقسیم می فرمود . بعد از هر بار تقسیم نیز به نماز می ایستاد و با خدای خویش راز و نیاز می کرد .

می پرسم : آیا کسانی که از عملکرد امام (علیه السلام ) در تقسیم عادلانه ی بیت المال ناراضی بودند ، آن را به روی خود آوردند یا اینکه بهانه های دیگری را برای شوریدن علیه امام (علیه السلام ) دستاویز خویش قرار دادند ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه