شبی در پایتخت بهشت صفحه 139

صفحه 139

دانشمندان یهودی پذیرفتند و چهار سوال خویش را دیگر بار مطرح کردند . امام (علیه السلام ) فرمود : قفل آسمان شرک به خداست چرا که هیچ عملی از مشرکان بالا نمی رود و کلید آن شهادت

به یگانگی خدا و رسالت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله ) است . و گوری که با صاحبش به راه افتاد شکم نهنگی بود که یونس پیغامبر (علیه السلام ) را در بر گرفت و در دریاها سیر کرد و کسی که نه انسان بود و نه جن و قومش را انذار کرد مورچه ای بود که دیگر مورچگان را از له شدن در زیر پای سلیمان و لشکریانش برحذر داشت .

اما پنج جنبنده ای که هیچ گاه در رحم مادر نبوده اند همانا عبارتند از : حضرت آدم ، حضرت حوا ، شتر صالح ، گوسفند ابراهیم ، و عصای موسی (که به صورت اژدها درآمد و بر روی زمین به راه افتاد . )

سخن حضرت (علیه السلام ) که به پایان رسید خلیفه شادمان شد و یهودیان به یکدیگر نگاه کردند و گفتند : این جوان راست می گوید آنگاه به حقانیت اسلام و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله ) وقوف یافته ، مسلمان شدند . (241)

امام و شهروندان

می فرماید : امام (علیه السلام ) تنها ملاک برتری را بهره مندی از تقوا می دانست و بر یکسان بودن شهروندان در برابر قانون تاکید فراوان داشت چنانکه خود همانند فردی عادی در دادگاه طرح دعوی می کرد و حکم قاضی را به دلیل منطبق بودن بر سیر درست دادرسی ، می پذیرفت (هر چند که به نفع او صادر نشده بود . )

حکایت

در زمان خلافت علی (ع ) در کوفه ، زره آن حضرت گم شد . پس از چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد . علی (علیه السلام ) او را به محضر قاضی برد و اقامه ی دعوی کرد که : این زره از آن من است ، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام .

قاضی به مسیحی گفت : خلیفه ی ادعای خود را اظهار کرد ، تو چه می گویی ؟ او گفت : این زره مال خود من است و در عین حال گفته ی مقام خلافت را تکذیب نمی کنم . ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد .

قاضی رو به علی (علیه السلام ) کرد و گفت : تو مدعی هستی و این شخص منکر است علیهذا بر تو است که شاهد بر مدعای خود بیاوری .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه