شبی در پایتخت بهشت صفحه 140

صفحه 140

علی (علیه السلام ) خندید و فرمود : قاضی راست می گوید ، اکنون می بایست که من شاهد بیاورم ولی من شاهد ندارم .

قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد به نفع مسیحی حکم کرد و او هم

زره را برداشت و روان شد ولی مرد مسیحی که خود بهتر می دانست که زره مال کیست پس از آنکه چند گامی پیمود ، مرتعش شد و برگشت و گفت : این طرز حکومت و رفتارهای بشر عادی نیست ، از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره از آن علی (علیه السلام ) است .

طولی نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم علی (علیه السلام ) در جنگ نهروان می جنگد (242)

سپس می فرماید : امام شهروندان را گرامی و محترم می داشت و از اینکه آنان در برابرش کرنش نمایند سخت دوری می جست .

حکایت

چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، برای وی پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : این چه کار بود که کردید ؟ گفتند : عادتی است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ می شماریم فرمود : به خدا که امیران شما از این کار سودی نبردند و شما در دنیایتان خود را به رنج می افکنید و در آخرتتان بدبخت می گردید . و چه زیانبار است رنجی که کیفر در پی آن است و چه سودمند است آسایشی که با آن از آتش امان است . (243)

سپس می افزاید : امیرمومنان (علیه السلام ) از اینکه شهروندان را با پند و موعظت به راه راست هدایت نماید ، از کژیها باز دارد و فراز پایگی بخشد ، دمی نیاسود و نسبت به این امر اهتمام ویژه ای را مبذول داشت .

امام و دادگری

می فرماید : سیره عبادی امام (علیه السلام ) اقتضا می کرد که دمی از اهتمام ورزیدن به امور خدا باز نایستد حتی آن زمان که حق الهی حضرتش در تصدی امر خلافت پایمال شده دیگران بر کرسی قدرت تکیه زده بودند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه