شبی در پایتخت بهشت صفحه 142

صفحه 142

حکایت

آورده اند که روزی بر اساس حکم خلیفه ی ثانی قاتلی را به صاحب خون یعنی پدر مقتول سپردند تا قصاص نماید وی نیز دو ضربت شمشیر برکشنده ی فرزند

فرود آورد و چون گمان کرد از پای درآمده او را به کسانش سپرد .

پس از مدتی مرد ضربت خورده بهبود یافت و پدر مقتول درصدد برآمد تا وی را دوباره قصاص نماید حکم خلیفه نیز بر این امر تعلق گرفت ، اما مرد به علی (علیه السلام ) عارض گردید و حضرت هم به کار وی رسیدگی فرمود : چنانکه از خلیفه پرسید : این چه حکمی بود که درباره ی این مرد صادر نمودی ؟

خلیفه گفت : نفس در برابر نفس ، این حکم خداست

علی (علیه السلام ) فرمود : کشنده ی یک فرد را چگونه می توان دوبار کشت ؟

خلیفه با شگفتی گفت : رای و قضاوت شما چیست ؟

امام (علیه السلام ) رو به پدر مقتول کرد و گفت : حکم خدا این است که اول تو را به مرد ضربت خورده می سپاریم تا دو ضربتی را که به او زده ای از تو قصاص کند و چون این امر به پایان آمد او را به تو می سپاریم تا در برابر خون فرزندت به قتل برسانی .

پدر مقتول قدری اندیشید و گفت : این که با مرگ من همراه است ، راه دیگری نیست ؟

علی (علیه السلام ) فرمود : نه ، راه دیگری نیست و این مرد باید حق خود را از تو باز ستاند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه