شبی در پایتخت بهشت صفحه 146

صفحه 146

سپس می فرماید : فلسفه ی جهاد در کلام حضرت (علیه السلام ) به خوبی مبرهن است چنانکه فرموده ی ذیل بیان دارنده ی آن می باشد : پروردگار ! تو می دانی آنچه که انجام دادیم و نبردی را که شروع کردیم نه به منظور دست یازی به سلطنت و نه برای دست یابی به مال و متاع پست دنیا بود ؛ بلکه برای آن بود تا نشانه های از بین رفته ی دینت را باز گردانیم و اصلاحی همه جانبه در شهرهایت پدید آوریم تا بندگان ستمدیده ات در ایمنی قرار گرفته و قوانین و

مقررات فراموش شده بر پاگردد . (252)

سپس می افزاید : با چنین نگاهی به جهاد ، مکتبی در حوزه ی جهادی ایجاد می شود که دست پروردگان آن ، شیران روز و زاهدان شب هستند .

حکایت

آورده اند که روزی مالک اشتر نخعی فرمانده ی دلیر و سرافراز سپاه امام علی (علیه السلام ) در کوفه از معبری می گذشت چونان همیشه با جامه ای ساده و رفتاری از سر تواضع و اخلاص .

یکی از بارزترین به قصد خنداندن دیگران دسته ای سبزی پلاسیده را برداشت و به سوی مالک اشتر پرتاب کرد .

دست پرورده ی علی (علیه السلام ) پس از پاک نمودن سر و روی خویش ، نگاهی به مرد انداخت و بی آنکه حرفی بزند ، از آنجا دور شد . در این هنگام چند تن از مغازه داران خطاب به مرد استهزاء کننده گفتند : وای بر تو ، دانستی به چه کسی اهانت روا داشتی ؟ !

گفت : آری رهگذری فقیر و ناشناس

گفتند : او مالک اشتر نخعی مجاهد فی سبیل الله و امیر سرافراز لشکر خلیه ی علی بن ابیطالب (علیه السلام ) بود .

مرد از شنیدن این مطلب سخت بر خود لرزید ، گویی دنیا را بر سرش کوفتند ، مضطرب و پریشان در مسیری که مالک بدان سو رفته بود ، روان شد . بالاخره شیر شرزه ی میدانهای نبرد حق علیه باطل را در مسجد کوفه و در حال نماز یافت . گوشه ای منتظر ایستاد تا اینکه سلام نماز را داد و بیرون آمد . به سویش رفت و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه