شبی در پایتخت بهشت صفحه 95

صفحه 95

به مهمانی من آمده بود خودم بر دستش آب می ریختم ، ولی خداوند دوست ندارد در جایی که پدر و پسری قرار دارند با آنها به یک گونه رفتار شود . من دست پدر را شستم تو هم که فرزند من هستی دست پسر را بشوی تا پدر دست پدر و پسر دست را شسته باشد (146)

سپس می فرماید : حضرت نه تنها خود میهمان را تکریم می نمود بلکه دیگران را نیز بدان ترغیب می فرمود ، چنانکه آورده اند :

حکایت

روزی علاء بن زیاد بیمار شد و علی (علیه السلام ) چون به دیدار وی رفت و سرای مجلل و بزرگ او را دید ، فرمود : ای علا با چنین خانه ای در دنیا چه می کنی حال آنکه در آخرت بدان نیازمندتری سپس فرمود : اگر می خواهی در آخرت نیز چنین سرایی داشته باشی ، باید در این خانه مردم را مهمان نمایی و فامیل هایت را پذیرایی نمایی و حقوق شرعی آن را بپردازی . اگر چنین کنی این خانه وسیله ی نجات تو در آخرت می شود وگرنه در آخرت تو را به هلاکت و عذاب می اندازد . (147)

سپس می افزاید : از سخنان آن حضرتست که میهمانت را گرامی دار اگر چه ناچیز باشد و پیش پدر و استادت از جای برخیز اگر چه امیر باشی . (148)

برو میهمان را گرامی شمار

چه باشد بزرگ و چه خرد و چه خوار

بپا خیز پیش آب و اوستاد

امیری اگر باشی ای نیکزاد

امام و همسایگان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه