زیبایی های اخلاق صفحه 256

صفحه 256

بسیار مشکل شد.

آن مرد الهی و دارنده ی دم عیسوی فرمود.بیایید پشت این تپه تا به شما آب بدهم.همه ی ما به پشت تپه رفتیم و دیدیم چشمه ی آبی فوران می کند،همه آب خوردیم و تجدید وضو کردیم و لُنگ ها و چپیه های خود را خیس کرده به روی سر انداختیم و پس از رفع خستگی به راه افتادیم،ولی من ناگهان متوجه شدم که در مسیر نجف به کربلا آب نبوده،لذا به پشت تپه برگشتم و دیدم چشمه ی آبی وجود ندارد.شیخ می گوید.لنگ خیس روی سر من بود ولی از چشمه ی آب خبری نبود !! این است معنای طی الخلق.

کرامتی شگفت از سالکی کم نظیر

مرحوم آیت اللّٰه العظمی حاج سید احمد خوانساری مرجعی بزرگ و عالمی ژرف اندیش بود،وی در وادی سیر و سلوک و عرفان گام های بلندی برداشته بود،آیت اللّٰه حاج شیخ مرتضی حائری فرزند بزرگوار مؤسس حوزه ی علمیه ی قم این داستان را که خود از زبان مرحوم آیت اللّٰه خوانساری شنیده بود نقل فرمود که:

من پدر سالخورده ای داشتم،در زمانی که سفرها با مرکب های حیوانی انجام می گرفت او را برای زیارت حضرت رضا علیه السلام به مشهد می بردم،رسم کاروان این بود که در منزل آخر استحمام می کرد و برای ورود به مشهد آماده می شد،من در استحمام به پدرم کمک دادم و لباس های او را هم خود شستم،هنگام شب چون بسیار خسته بودم با همان خستگی به خواب سنگینی فرو رفتم،کاروان بدون توجه به من همان وقت شب حرکت کرد و پدر سالخورده ام را نیز با خود برد، نزدیک طلوع آفتاب از خواب بیدار شدم،چیزی به قضا شدن نماز نمانده بود، به سرعت تیمم کردم و نماز خواندم،پس از نماز همه ی وجودم را در تنهایی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه