داستانهائی از زندگی علماء صفحه 104

صفحه 104

آیه اللّه العظمی حاج شیخ محمّد علی اراکی رحمه الله علیه می فرمودند :

پس از مدّتی که آیت اللّه حاج شیخ عیدالکریم حائری یزدی رحمه الله علیه در کربلا ساکن بوده است ، خواب می بیند که به او می گویند :

عمر شما ده روز دیگر بیشتر نیست و از آنجا که ایشان به این امور بی اعتنا بود ،

توجّهی به این خواب نمی کند .

روز دهم که شیخ با چند نفر از دوستان برای رفع خستگی به باغات کربلا می رود ، در حین کار دچاز لرزش شدیدی می شود . ایشان را با عبا می پوشانند ولی فائده نمی بخشد .

تا اینکه به منزل می آورند و در بستر که در حالت احتضار بوده اند ، یاد خواب ده روز قبل می افتند و متوجّه می شوند که امروز روز دهم است و آن خواب ، خواب درستی بوده است . در همان بستر رو به سوی گنبد مطهّر حضرت سیّدالشهدا علیه السلام می کند و عرض می کند :

( آقا ! مردن حق است ولی هنوز دستم خالی است . مستدعی است که تمدید بفرمائید که دستم خالی نباشد ) .

ناگهان می بیند که سقف شکافته می شود و دو نفر آمدند برای قبض روح و در همین حال ملکی آمد و گفت : تمدید شد !

پس از آن بود که حوزه علمیّه قم را تاءسیس کرد که اگر ایشان نبود الا ن شاید اثری از این حوزه نبود . ( 95 )

پی نوشتها

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه