داستانهائی از زندگی علماء صفحه 54

صفحه 54

یک روز دوستی از خاطرات جبهه خود سخن می گفت و اینکه در سال 60 در جبهه با راننده کامیونی برخورد داشته که گفته : از ارادتمندان استادم . این دوست که انتظار چنین آشنایی را نداشت از وی سؤ ال می کند که مگر شما ایشان را می شناسید ؟

راننده کامیون پاسخ می دهد ما چند تن از رانندگان هر چند وقت یک بار خدمت استاد می رسیم و از محضرشان استفاده می کنیم . روابط ما با آقا به قدری صمیمی هست که اگر هم ایشان در منزل

نباشند سفارش کرده اند به اتاق کارشان برویم وبا چای از خود پذیرایی کنیم ، تا ایشان بیایند .

شبی جهت گفتگو در باب موضوعی در خدمتشان بودم پس از اتمام بحث و اقامه نماز برای ترک منزل آماده شدند و گفتند : یک رزمنده مرا به مهمانی خود دعوت کرده است اگر نروم ناراحت می شود . ( 43 )

ثواب کربلای نرفته را به ما بدهید

آیه اللّه شهید حاج آقا مصطفی بهشتی اصفهانی پدر شهید حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا حسن بهشتی از اولیاءاللّه و از علمای درجه یک شهر اصفهان بود .

یک بار قصد زیارت کربلا می کند و آماده می شود که با عیال به زیارت برود .

در مرز مسئول گمرک متعرّض می شود که می خواهم همسرتان را با عکس و گذرنامه تطبیق کنم .

ایشان می فرماید : یک زن باید این کار را انجام دهد ولی مسئول گمرک می گوید :

نه ، من خودم می خواهم مطابقت کنم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه