داستانهائی از زندگی علماء صفحه 70

چرا ؟ چون شنیده بودند یکی از شاگردان ایشان درباره یکی از مراجع غیبتی کرده بود . (

61 )

خدا تو را رحمت کند

شخصی خدمت آیه اللّه شیخ مرتضی انصاری ( ره ) رسید و به ایشان گفت : فلان طلبه چای می خورد . ( گویا در آنزمان چای به صورت کنونی مرسوم نبوده و جزء تشریفات به حساب می آمده است ) و با این سخن خواست سعی و تلاش کرده باشد که مرحوم شیخ شهریّه آن طلبه را کم کند .

ولی شیخ رو به آن شخص کرده و فرمود :

خدا تو را رحمت کند که این موضوع را به من گفتی .

بعد شیخ دستور دادند تا اضافه بر شهریّه ماهانه آن طلبه ، مخارج چای را هم به وی بپردازند تا با راحتی و طیب خاطر بیشتر به تحصیل خود ادامه دهد . ( 62 )

توسّل به آقا امام زمان ( عج )

حضرت آیه اللّه حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی خود از قول یکی از اعاظم نجف نقل می فرماید : ما از نجف اشرف عیال اختیار کردیم و سپس در فصل تابستان برای زیارت وملاقات ارحام عازم ایران شدیم و پس از زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام عازم وطن خود که شهری است در نزدیکیهای مشهد گردیدیم .

آب و هوای آنجا به عیال ما نساخت و مریض شدو روزبروز مرضش شدّت پیدا کرد و هر چه معالجه کردیم سودمند واقع نشد و در آستانه مرگ قرار گرفت .