داستانهائی از زندگی علماء صفحه 78

صفحه 78

شیخ که معرکه عوام را دید به زیرکی دریافت که دعوا بر سر لحاف ملاّ نصرالدّین است . و الّا در شهر ، کافر و یهود و گبر بسیارند . لذا در آن غوغا آهسته به یکی از اصحابش گفت :

آیا مهر نماز در جیب داری ؟

او گفت : بله اقا . دارم .

شیخ گفت : مهر را جوری در جیب یهودی بگذار که هیچ کس متوجّه نشود .

مهر در جیب یهودی سرگردان گذشته شد . آنگاه شیخ گفت :

حالا معلوم می کنم که این بینوا مسلمان است یا یهودی .

شیخ از یکی از حاضران خواست که دست در جیب آن مرد کند .

مرد دست در جیبش کرد و مهر نمازی یافت .

شیخ خطاب به آن سیّد هوچی و بی سواد که سر دسته اشرار بود کرد و گفت :

گوارت به کافران می فرمود : بگویید ( لا اله الا اللّه تُفلِحوا . . . ) ، یعنی کلمه توحید را بر زبان جاری کنید ، رستگار می شوید . پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گروه کافران را به صرف گفتن شهادت در جرگه مسلمانان وارد ساختند . امّا تو بر خلاف جدّت می خواهی دستاربندی عمل کنی ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه