- مقدّمه 1
- آب دادن امیرالمؤ منین علیه السلام به علامه امینی از حوض کوثر 4
- نوری در ظلمت 5
- شیطان در کمین است 5
- نذر آیت اللّه العظمی بروجردی 6
- کرامت شهید اوّل 7
- بهره از ولایت علی علیه السلام 7
- دوری از شهرت طلبی 8
- ذکر سجده آخر 8
- دعا بفرمائید 9
- شاید گریه ملائکه بوده ! 10
- بردباری و حلم آیه اللّه کاشف الغطاء 10
- تجسّم مهربانی 13
- دعای مادر اجابت شد 14
- ن شایسته مرجعیّت نیستم ! 16
- دو رکعت عشق 17
- مقصود از طلب علم 17
- با حسین علیه السلام در زندگی 20
- شفاعت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 21
- سفارش علاّمه امینی 22
- دنیا خانه اجاره ای است 23
- راه ترقّی و تعالی 24
- عید واقعی 25
- زندانی در کتابخانه 26
- یک کار خیر 27
- وادی السّلام یا کربلا ؟ ! 28
- اوّلین نماز شب با چراغ روشن 30
- از زندانی دلشکسته تر نیست 30
- اقتدای استاد به شاگرد در نماز ! 31
- مجسّمه تقوی 32
- ثمره حضور طولانی در وادی السّلام 34
- بهشت برزخی 36
- ارادت به آقا ابوالفضل العباس علیه السلام 37
- تکلّم با ارواح مستکبران 37
- نترس و محزون نباش ! 38
- کار مهمّی نکرده ام 40
- مرگ حق است 41
- عمر ما گذشت 43
- صوت قرآن بقیه اللّه ( عج ) در حرم امیرالمؤ منین علیه السلام 44
- شفای درد چشم آیه اللّه بروجردی 45
- اداء نذر 46
- امام و گریه های ماه رمضان 48
- توجّه امام به نماز شب 49
- خلوص نیّت محدّث قمی 50
- بازدید امام رضا علیه السلام از آیه اللّه بهشتی 51
- عزّت نفس آخوند خراسانی 53
- پیشقَراول کاروان علم ، در میان مردم 53
- ثواب کربلای نرفته را به ما بدهید 54
- تسلیم و رضا- احترام به مهمان 55
- درس قناعت 57
- گریه های شیخ انصاری بعد از مرجعیّت 57
- تبلیغ دین لباس نمی شناسد 58
- طلبه خوب و درس خوان 59
- لحظات آخر عمر 60
- مشیّت الهی 61
- بیدار شدن فطرت یک کمونیست 62
- ای کاش در صحرای سینا بودم 63
- عظمت مرحوم علاّمه امینی 65
- رعایت قانون 66
- اقتدا به امام رضا علیه السلام ) 66
- ناله ای از یک جنازه 67
- چرا این حیوان را می کشید ؟ 67
- جنازه حاکم ستمگر 68
- ناراحتی و بیماری بخاطر غیبت 69
- خدا تو را رحمت کند 70
- توسّل به آقا امام زمان ( عج ) 70
- جهانی بنشسته در گوشه ای 72
- لاتها از منافقین بهترند 73
- کرامت مولا 74
- زیارت عاشورا در هنگام مرگ 75
- عصبانیّت بخاطر تعریف و تمجید 76
- مهر نماز در جیب یهودی ! 77
- شیر دادن با وضو 79
- طریق نهی از منکر 80
- بهترین عید 80
- تغزّل در نیایش 81
- صحنه ای که کوه را آب می کرد 83
- اقتداء ملائکه به اذان گویان و اقامه گویان در نماز 83
- عقاب عرصه فقاهت 84
- شفاعت امامان در دنیا 85
- چاره بلا به زیارت عاشورا 86
- حکایت مرحوم کوه کمری و شیخ ژولیده 88
- ارتباط با عالم ارواح در خواب 89
- مرگی بدون ترس 90
- طلبکار 92
- روح اللّه 94
- حاضر جوابی 95
- یک عمر با فقر 95
- مبارزه با هوای نفس 96
- احترام به ولایت و مرجعیّت 96
- نقشه ای شیطانی 97
- غریب نوازی ثامن الحجج 98
- عنایت سیّدالشهدا علیه السّلام 99
- به یاد آتش جهنّم 99
- نتیجه عفّت بطن 100
- نامه ای برای خدا ! 101
- شفا 102
- تمدید قبض روح آیه اللّه حائری 103
- پی نوشتها 104
شفاعت امامان در دنیا
حضرت آیه اللّه العظمی حاج آقا سیّد جمالدّین گلپایگانی ( اعلی اللّه مقامه الشّریف ) برای آیه اللّه سیّد محمّد حسینی تهرانی نقل می کرد : در مرحله ای از مراحل سیر و سلوک حال عجیبی پیدا کردم . به این کیفیّت که نفس خود را افاضه کننده علم و قدرت و رزق و حیات به جمیع موجودات می دیدم به این صورت که هر موجودی از موجودات از من امداد می گیرد و من عطاکننده و مبداء فیض هستم .
این حال من بود و از طرفی می دانستم که این حال خوبی نیست ، چون پروردگار متعال منشاء همه خیرات است و افاضه کننده رحمت .
چند شبانه روز اینحال در من وجود داشت و هر چه به حرم مطهّر حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام مشرّف شدم و در دل تقاضای برطرف شدن این حالت را نمودم سودی نبخشید تا بالاخره تصمیم گرفتم به کاظمین مشرّف شوم و باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را شفیع قرار دهم تا پروردگار متعال مرا از این ورطه نجات دهد .
هوا سرد بود . به قصد زیارت مرقد مطهّر امام هفتم علیه السلام از نجف عازم کاظمین شدم و چون وارد شدم یکسره به حرم مشرّف شدم . فرشهای جلوی ضریح را برداشته بودند . سرِ خود را در مقابل ضریح ، روی سنگهای مرمر گذاشتم و آنقدر گریه کردم که آب اشک چشمم بر روی سنگها جاری
شد .
هنوز سر از زمین برنداشته بودم که حضرت شفاعت نمودند و حال من عوض شد و فهمیدم که من کیستم . من ذرّه ای هم نیستم . من به قدر پرِ کاهی هم قدرت ندارم . اینها همه مال خداست و بس . اوست منبع فیض مطلق و زنده و زنده کننده و مالک و علم بخشنده و قادر و قدرت دهنده و رازق و روزی رساننده و نفس من آیتی از ظهور آن نور مطلق است .
در اینحال برخاستم و زیارت و نماز را بجا آوردم و به نجف اشرف مراجعت نمودم و چند شبانه روز باز پروردگار را آنگونه که هست در تمام عوالم می دیدم تا اینکه یکبار به حرم مطهّر آقا امیرالمؤ منین علیه السلام مشرّف شدم و در وقت مراجعت به منزل در میان کوچه حالتی به من دست داد که از توصیف خارج است . قریب ده دقیقه سر به دیوار گذاردم و قدرت بر حرکت نداشتم .
این حالی بود که امیرالمؤ منان علیه السلام مرحمت نمودند و از حال بدست آمده در حرم آقا موسی بن جعفر علیه السلام عالی تر بود و آن حال مقدّمه حصول این حال بود .
آری ! این شاهد زنده ای است از شفاعت آن امامان وسروران . ( 77 )