200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 134

صفحه 134

جناب آقای کافی به نقل از مقدس اردبیلی می فرمود :

((با طلاب پیاده به کربلا می رفتیم . در بین راه یک آقای طلبه ای بود که گاهی برای ما روضه می خواند و امام حسین (ع ) یک نمکی در حنجره اش گذاشته بود . آمدم کربلا . زیارت اربعین بود . از بس که دیدم زایر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم و مزاحم زایران نشوم . طلبه ها را دور خود جمع کردم و گوشه صحن آماده خواندن زیارت شدیم ، یک وقت گفتم : آن طلبه ای که در راه برای ما روضه یم خواند کجاست ؟ گفتند : نمی دانیم بین این جمعیت کجا رفت . ناگهان دیدم که یک مرد عربی مردم را کنار می زند و به طرف من می آید . صدا زد : ملا محمد مقدس اردبیلی ! می خواهی چه بکنی ؟ گفتم : می خواهم زیارت اربعین بخوانم . فرمود

: بلندتر بخوان تا من هم گوش کنم زیارت را بلندتر خواندم ، یکی دو جا توجه ام را به نکاتی ادبی دادم . وقتی زیارت تمام شد ، به طلبه ها گفتم : آن طلبه پیدا نشد ؟ گفتند نمی دانیم کجا رفته است . یک وقت آن مرد عرب به من فرمود : مقدس اردبیلی ! چه می خواهی ؟ گفتم : یکی از طلبه ها در راه برای ما گاهی روضه می خواند ، نمی دانم کجا رفته ؟ خواستم بیاید و برای ما روضه بخواند . آن عرب به من فرمود : مقدس اردبیلی ! می خواهی من برایت روضه بخوانم ؟ گفتم : آری ، آیا به روضه خواندن واردی ؟ فرمود : آری . ناگاه آن شخص رویش را به طرف ضریح امام حسین (ع ) کرد و از همان طرز نگاه کردن ، ما را منقلب کرد ، یک وقت صدا زد : ابا عبدالله ! نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها هیچ کدام یادمان نمی رود ، آن ساعتی را که می خواستی از خواهرت زینب (س ) جدا شوی ! ناگاه دیدم کسی نیست ، و فهمیدم آن عرب ، مهدی زهرا (س ) بوده است .

عنایت به مجلس سوگواری

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

استاد ما ، عالم عامل ، حضرت آیت الله عبدالکریم حق شناس فرمود :

((در دوران طلبگی حجره ای کنار کتابخانه مسجد جامع در طبقه دوم داشتم . ایام محرم بود ، در مسجد عزاداری امام حسین (ع ) بر پا بود و من در حجره خود مشغول مطالعه بودم .

هنگام مطالعه خوابم برد و پس از مدت کوتاهی بیدار شدم و برخاستم وضو گرفتم ، و به حجره بازگشتم . دفعه سوم در حال خواب و بیداری بودم که دیدم در بسته حجره ام باز شد و چند خانم مجلله وارد شدند . به من الهام شد که یکی از آنها حضرت زینب (س ) بود .

فرمود : چرا در مراسم عزاداری شکرت نمی کنی ؟

عرض کردم : مطالعه می کنم ، بعد می روم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه