- پیشگفتار 1
- تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت 4
- فضایل و خصایص زینب کبری (س ) 4
- ولادت و پرورش زینب 5
- گریه جبرئیل بر مصایب زینب (س ) 5
- بشارت تولد زینب و گریه علی (ع ) 6
- نامگذاری زینب از طرف خداوند 7
- تغذیه زینب از زبان پیامبر 8
- فرزند فاطمه 8
- لقب های حضرت زینب (س ) 9
- کنیه حضرت زینب (س ) 10
- فصاحت و بلاغت زینب (س ) 11
- عقیله بنی هاشم 11
- نبوغ و استعداد حضرت زینب (س ) 12
- جود و سخاوت زینب (س ) 12
- فضایل حضرت زینب (س ) 13
- مفسر قرآن 14
- گفتن مسائل شرعی 15
- پاکدامنی و حیای زینب (س ) 15
- شجاعتی نظیر حسین (ع ) 16
- گذشتن از راحتی 16
- آینه تمام نمای مقام رسالت و امامت 17
- ایراد خطبه در کودکی 17
- شباهت زینب (س ) به خدیجه 18
- تلاوت قرآن 18
- شباهت زینب (س ) به پدر بزرگوار خود 19
- زهد زینب (س ) 19
- زینب ، چشمه علم لدنی 20
- نسبت مردانگی به حضرت زینب (س ) 20
- آرامش کنار برادر 21
- درجه محبت زینب به حسین (ع ) 21
- نگاه به حسین (ع ) 21
- علاقه به نماز شب 22
- عبادت زینب (س ) 22
- نماز شب در شب عاشورا 23
- التماس دعا از زینب (س ) 23
- نماز نشسته 23
- پاسخ به مسائل دینی 24
- ارشاد کوفیان در زمان حیات علی (ع ) 24
- سفارش پیامبر درباره زینب (س ) 24
- تجلیل علی (ع ) از زینب 25
- سه وظیفه زینب (س ) 25
- بزرگداشت زینب (س ) 26
- علاقه به امام حسین (ع ) 26
- احترام امام حسین (ع ) به زینب 26
- سخنرانی بین حسن و حسین (ع ) 27
- شرط ازدواج زینب (س ) 27
- سؤ ال و جواب برادر و خواهر 28
- سؤ ال زینب از پدر در لحظه آخر 30
- تعبیر خواب زینب (س ) توسط پیامبر 30
- پرستاری مادر 31
- فرزندان حضرت زینب (س ) 31
- القاب حضرت زینب (س ) 32
- زینب در سوگ جدش رسول خدا (ص ) 37
- حضرت زینب (س ) در سوگ پیامبر ، علی ، فاطمه و حسن (ع ) 37
- زینب نظاره گر گریه پیامبر(ص ) 38
- حنوط جدم را بیاور ! 39
- زینب (س ) در سوگ مادر 39
- عزاداری برای فاطمه زهرا(س ) 40
- هنگام رحلت مادر 41
- در سوگ پدرش علی (ع ) 41
- مصیبت برادرش امام حسن (ع ) 42
- حرکت به سوی کربلا 43
- مصایب حضرت زینب (س ) در سرزمین کربلا 43
- زینب بر بالین امام حسن (ع ) 43
- زینب در کاروان حسین (ع ) 44
- ورود به کربلا 44
- سیلی بر صورت خود 45
- راضی به قضا بودن 45
- زینب (س ) در ورود به کربلا 46
- سلام زینب (س ) به حبیب بن مظاهر 47
- بستن آب 48
- مصایب زینب (س ) در شب عاشورا 48
- من از حسین جدا نمی شوم 48
- سرکشی به خیمه 49
- شنیدن صدای سپاه دشمن 49
- قافله سالار حسین (ع ) 50
- امتحان اصحاب در شب عاشورا 50
- شب عاشورا 51
- در خواست آب از زینب (س ) 53
- پرستاری از امام سجاد(ع ) 53
- مصایب زینب (س ) در روز عاشورا 53
- در خواست شمشیر از زینب (س ) 54
- وداع امام حسین (ع ) با زینب 55
- استمداد حضرت زینب (س ) 55
- دلداری امام بر زینب (س ) 57
- درخواست پیراهن کهنه 59
- وقتی امام از روی اسب افتاد 59
- دعوت به استقامت 60
- عمل به وصیت مادر 60
- کنار بدن برادر 60
- آخرین لحظات در کنار برادر 61
- زینب (س ) بر فراز تل زینبیه 62
- آیا در میان شما مسلمانی نیست 63
- درد دل بچه ها با زینب (س ) 64
- زینب از خیمه بیرون آمد 64
- مصایب گلهای کربلا 64
- ممانعت از به میدان رفتن عبدالله 65
- زینب (س ) در سوگ عباس (ع ) 66
- زینب (س ) بر سر پیکر علی اکبر 67
- زینب (س ) در بالین علی اکبر 67
- با شتاب بر بالین علی اکبر آمد 68
- زینب (س ) کنار بدن علی اکبر 68
- بغل کردن بدن علی اکبر(ع ) 69
- درخواست آب برای علی اصغر 69
- امانتی از ما مانده 70
- در سوگ عبدالله اصغر ، فرزند امام مجتبی (ع ) 70
- ذکر مصیبت دو فرزند زینب (س ) 72
- پرستاری زینب (س ) از فاطمه صغری 74
- به دنبال دو یادگار امام حسین (ع ) 74
- مصایب بعد از شهادت امام حسین 75
- تسلی رباب 75
- شنیدن شیهه اسب 76
- سخن با ذوالجناح 76
- نظاره به آتش کشیدن خیمه ها 77
- خبر به آتش کشیدن خیمه ها به امام سجاد(ع ) 78
- بی تابی زینب (س ) کنار خیمه امام سجاد (ع ) 78
- فداکاری حضرت زینب (س ) 78
- زینب (س ) کنار بدن پاره پاره 79
- کنار جسد برادر 80
- بوسیدن گلوی برادر 80
- این قربانی را قبول کن 81
- دلدرای به امام سجاد(ع ) 82
- زینب (س ) و نعش برادر 82
- دیدن مادر در خواب در شام غریبان 84
- غارت اهل حرم 85
- سکینه نعش پدر را در آغوش گرفت 85
- کاروان اسیران از کربلا تا شام 86
- مصایب حضرت زینب در زمان اسارت 86
- گریه امام زمان (ع ) بر اسیری زینب 86
- خبر اسارت زینب از زبان علی (ع ) 87
- دلداری و پرستاری از امام سجاد(ع ) 88
- هنگام سوار شدن بر محمل 89
- مصایب اسارت از کلام حبیب بن مظاهر 89
- تازیانه به زینب (س ) 90
- دیدن صحنه دلخراش 90
- توجه به سر برادر 91
- گشودن چشم به چهره مبارک امام حسین (ع ) 92
- مسیر اهل بیت از کوفه تا شام 92
- خطابه زینب (س ) در کوفه 95
- خطابه زینب (س ) در دار الاماره ابن زیاد 96
- دفاع از امام سجاد (ع ) در مجلس ابن زیاد 97
- آیینه عفاف در مجلس ابن زیاد 98
- خطابه زینب (س ) در مجلس یزید 100
- نفرین زینب (س ) در مجلس یزید 102
- فریاد زینب (س ) در مجلس یزید 103
- دفاع از دختر امام حسین (ع ) در مجلس یزید 104
- دعای زینب (س ) در مجلس یزید 105
- زینب (س ) و سه در خواست از یزید 106
- پاره کردن گریبان در مجلس یزید 107
- تشت اندوه و بلا 107
- زینب در جست و جوی دختر امام حسین (ع ) 108
- اگر زینب (س ) نبود 110
- آرزوی دیدن زینب (س ) 111
- قصه زنی که نذر کرد 112
- زن یزید به خرابه شام می آید 112
- تهیه غذا برای کودکان 114
- زنی به نام حمیده 115
- ما در اینجا غریبیم ! 116
- زینب (س ) و آرام کردن رقیه 116
- وداع زینب (س ) با رقیه 117
- نپذیرفتن خون بها 117
- بعد از اسارت تا وفات حضرت زینب 118
- تشکیل مجلس عزاداری 118
- زینب (س ) کنار قبر برادر در اربعین 120
- خبر شهادت حسین به پیامبر (ص ) 121
- زنان مدینه 121
- شیون هنگام ورود به مدینه 122
- ملاقات ام البنین با زینب (س ) 123
- سوگواری کنار قبر مادرش زهرا(س ) 124
- یاد جانسوز زینب (س ) در مدینه از رقیه 124
- دستور به سیاه پوش کردن محمل ها 125
- سفید شدن موی و خم شدن کمر زینب (س ) 126
- مگر خانه نداریم ، مگر بابا نداریم 127
- گفت و گو با ام حبیبه 128
- به خواب دیدن حضرت زهرا(س ) 129
- نظاره غسل دادن حضرت رقیه 129
- لحظات آخر عمر زینب (س ) 130
- وفات حضرت زینب کبری 130
- وفاوت علیا مخدره زینب (س ) 131
- محل دفن 132
- گریه امام زمان (ع ) در وفات زینب (س ) 133
- امام زمان (ع ) روضه وداع می خواند ! 133
- عنایت به مجلس سوگواری 134
- امام زمان (ع ) کنار قبر عمه اش در شام 135
- کرامات حضرت زینب (س ) 136
- شفای یکی از بزرگان دین 136
- نابودی سرمایه افراد سنگدل 136
- نابودی زن بی رحم 137
- شفای درد چشم 138
- اثر دعای زینب (س ) 138
- شفای نابینا 139
- مسلمان شدن طبیب یهودی 140
- نفرین حضرت زینب (س ) 141
- توسل به حضرت زینب (س ) 142
- شفای بیماری 143
- برطرف شدن حاجت یک هندی 144
- نتیجه احترام یک سنی به زینب (س ) 144
- شفای یک جوان 146
- درک عظمت اهل بیت (ع ) 148
- شفای پسری که از بام سرنگون شده بود 148
- یهودی و طلب فرزند از زینب (س) 148
- نفرین زینب (س ) در حق بحر بن کعب 149
- اولین سفر به شام 150
- سکوت محض در هنگام خواندن خطبه 150
- متوسل شوید ، ماءیوس نمی شوید 150
- گزیده اشعار در منقبت زینب (س ) 151
- توسل به زینب کبری (س ) 151
- دختر دریای نجات 152
- با یادش ؛ ظهر عاشورا 153
- کاروان اشک 154
- تا اربعین . . . 155
- میلاد حضرت زینب (س ) 163
- پیام خون حضرت زینب (س ) 164
- زینب ؛ پاسدار لاله ها 165
- با پای برهنه 166
دست کردم زیر متکا و سمی که تهیه کرده بود بر دارم و بخورم ، با خود فکر کردم ممکن است چون در اتاق ما قدم نهاده اند از برکت قدوم آنها من
هم شفا یافته ام ، دستم را روی پایم نهادم دیدم درد نمی کند ، آهسته پایم را حرکت دادم دیدم حرکت می کند ، فهمیدم من هم مورد توجه قرار گرفته ام ، صبح شد پرستارها آمدند و گفتند : بچه در چه حال است به این خیال که مرده است ، گفتم : بچه خوب شد ، گفتند چه می گویی ؟ ! گفتم حتما خوب شده ، بچه خواب بود ، گفتم بیدارش نکنید تا اینکه بیدار شد ، دکترها آمدند هیچ اثری از زخم در پایش نبود گویا ابدا زخمی نداشته اما هنوز از جریان کار من خبر ندارند .
پرستار آمد باند و پنبه را طبق معمول از روی پای من بردارد و تجدید پانسمان کند چون ورم پایم تمام شده بود ، فاصله ای بین پنبه ها و پایم بود ، گویا اصلا زخمی و جراحتی نداشته .
مادرم از حرم آمد ، چشمانش از زیادی گریه ورم کرده بود ، پرسید : حالت چطور است ؟ نخواستم به او بگویم شفا یافتم ؛ زیرا از فرح زیاد ممکن بود سکته کند ، گفتم : بهتر هستم رو عصایی بیاور برویم منزل . با عصا (البته مصنوعی بود) به طرف منزل رفتم و بعدا جریان را نقل کردم .
و اما در بیمارستان ، پس از شفا یافتن من و بچه ، غوغایی از جمعیت و پرستارها و دکترها بود ، زبان از شرح آن عاجز است ، صدای گریه و صلوات ، تمام فضای اطاق و سالن را پر کرده بود . (198)
شفای بیماری
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
حضرت حجه الاسلام حاج شیخ
محمد تقی صادق در تحقیقاتی که در مورد داستان ذیل کرده و برای مرحوم آیه الله العظمی بروجردی (ره ) نوشته و فرستاده که ترجمه آن این است که معظم له بعد از سلام و درود به مخاطب خود و به تمام مؤ منین از شیعه آل محمد (ص ) می نویسد :
و تقدیم می دارم به سوی تو کرامت را که هیچ گونه شک و شبهه ای در او نباشد و آن کرامت از علیا مکرمه حضرت زینب (س ) بانوی بانوان عالم و برگزیده امت است و آن قضیه این است که : زنی به نام فوزیه زیدان از خاندان مردمی صالح و متقی و پرهیزکار در یکی از قراء (روستاهای ) جبل عامل به نام جویه مبتلا به درد پای بی درمانی شد تا جایی که به عنوان عمل جراحی متوسل به بیمارستانهای متعددی گردید ولی نتیجه این شد که سستی در رانها و ساق پای وی پدید آمد و هیچ قادر به حرکت نبود ، مگر اینکه نشسته و به کمک دو دست راه می رفت و روی همین اصل بیست و پنج سال تمام خانه نشین شد و به همان حال صبر می کرد و مدام با این حال می بود تا اینکه عاشورای آقا ابی عبدالله الحسین (ع ) فرا رسید ولی او دیگر از مرض به ستوه آمده بود و عنان صبر را از دست او گرفته ، ناچار برادران و خواهران خود را که از خوبان مؤ منین به شمار می روند خواست و از آنان تقاضا کرد که او را به حرم حضرت زینب (س )