200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 153

صفحه 153

در حیا را چو تو خود مظهری آینه دار ره هر باوری

با تو زمین فخر فروشد به صبر دست بشوید ز تمنای ابر

غیرت آن دست بریده تویی ناله آن زخم چکیده تویی

گرچه برادر به فراتش رسید آب بدید و لب خود را ندید

تشنه اگر وارد پیکار شد سیر به دست شه کرار شد

کرب و بلا بود و عطش در خروش ناله گل بود و غروری خموش

طفل عطش سینه خون را مکید کرب و بلا در شطی از خون دمید

با یادش ؛ ظهر عاشورا

زینب ! بیار آب گلوی حسین را پر کن تو شور اشک سبوی حسین را

ظهر است و یک نسیم که آشفته می کند با دست هاش مشرق موی حسین را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه