200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 30

صفحه 30

حضرت امام حسین : ای خواهرم ! اگر چه سر یحیی را از طریق ظلم و ستم بریدند اما بستگانش را اسیر نکردند ، ولی اهل و عیالم را بعد از شهادتم اسیر خواهند کرد .

حضرت زینب : ای برادر ! مصیبت شما نسبت به ایوب چگونه است ؟

حضرت امام حسین : ای خواهرم ! زخمهای ایوب مرهم پذیر شد و خوب گردید ، امام زخمهای من خوب نخواهد شد . (48)

سؤ ال زینب از پدر در لحظه آخر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حضرت زینب (س ) می گوید : هنگامی که پدرم علی (ع ) بر اثر ضربت ابن ملجم بستری گردید ، نشانه های مرگ را در رخسار آن حضرت دیدم ، به او عرض کردم : ام ایمن به من چنین و چنان حدیث کرد (که پنج تن در یک جا جمع بودند و پیامبر (ص ) ناگهان غمگین شد و علت غم را پرسیدند ، جریان شهادت حضرت زهرا (س ) و علی (ع ) و حسن و حسین (ع ) را شرح داد) می خواهم از شما آن را بشنوم .

امام علی (ع ) فرمود : دخترم ! حدیث ام ایمن صحیح است ، گویا تو و دختران رسول خدا (ص ) را می نگرم که به صورت اسیر با کمال پریشانی وارد این شهر (کوفه ) می کنند ، به گونه ای که ترس آن دارید که مردم به سرعت شما را بقاپند ((فصبرا صبرا . . . )) .

((صبر و استقامت کنید ، سوگند به خداوندی

که دانه را شکافت و انسان را آفرید ، در آن روز در سراسر روی زمین ولی خدا غیر از شما و دوستان و شیعیان شما ، وجود ندارد ، رسول خدا (ص ) به ما چنین خبر داد و فرمود : در این هنگام ابلیس با بچه ها و اعوان خود در سراسر زمین سیر می کنند ، و ابلیس به آنها می گوید : ((ای گروه شیطانها ، ما انتقام آدم (ع ) از فرزندانش گرفتیم ، و در هلاکت آنها سعی بلیغ کردیم ، بکوشید تا مردم را نسبت به آنها به ترید و شک بیندازید و مردم را به دشمنی آنها وادار نمایید . . . ))(49)

تعبیر خواب زینب (س ) توسط پیامبر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه