200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 40

صفحه 40

ریاست طلب شکوه می کنند . (60)

زینب با دیدن چنین مناظری رو به سوی قبر پیامبر کرد و گفت : با مرگ مادر جای خالی تو برای ما محقق شد ، و دیگر دیدار ممکن نیست . (61)

عزاداری برای فاطمه زهرا(س )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

آن روز ، چهار ساله گلستان عصمت و عفاف در کنار بستر مظلومه تاریخ (فاطمه زهرا) همراه اسماء بنت عمیس زانوی غم را بغل گرفته و خیره خیره بر چهره تکیده مادر نگاه می کرد .

مادر از او خواست که نزدیک بستر آید . سپس به او دو امانت گرانبها سپرد و فرمود : ((دخترم زینب ! دو بقچه ای که به تو می سپارم ، یکی از آنها متعلق به دختر ابوذر غفاری و دیگری مال خودت می باشد ، که در آن پیراهنی است که مال حسین می باشد . اما بدان هر گاه که او ، این پیراهن را از تو طلب نماید ، وقت وصل و همراهی شما سر رسیده و حسین برای شهادت مهیا می گردد . ))

فاطمه (س ) رو به اسماء نمود و فرمود : ((من اندکی به خواب می روم . لحظاتی بعد سراغم بیا و مرا صدا نما . اگر جواب تو را ندادم ، برو علی و اولادم را مطلع کن که زهرا از دنیا رخت بربسته است . ))

سپس مشغول خواندن سوره یس گشت : ((یس ، و القرآن الحکیم . . . )) .

اسماء لحظاتی بعد زهرا (س ) را صدا می زند ، اما چیزی نمی شنود و در می یابد که دختر پیغمبر از دنیا چشم فرو بسته است .

زینب

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه