200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 45

صفحه 45

آن گاه پدرم به من رو کرد و فرمود : ((ای ابا عبدالله ! هر گاه چنین حادثه ای برای تو رخ داد ، چه

می کنی ؟ ))

در پاسخ گفتم : ((اصبر و لا بدلی من اصبر))؛ صبر می کنم که جز صبر و استقامت چاره ای نیست .

دل زینب (س ) با شنیدن این سخن ، آن چنان سوخت که سیلاب اشک از دیدگانش سرازیر شد . (69)

سیلی بر صورت خود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

روایت شده که پس از مهلت گرفتن از دشمن ، امام حسین (ع ) نشست و به خواب رفت و سپس بیدار شد و به خواهرش زینب (س ) فرمود : ((خواهرم ! همین لحظه ، جدم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) ، پدرم علی علیه السلام و مادرم فاطمه سلام الله علیها و برادرم حسن علیه السلام را در خواب دیدم که همه می گفتند : ای حسین ! به همین زودی (و به نقل دیگر ، گفتند : فردا) نزد ما خواهی آمد . ))

زینب سلام الله علیها تا این سخن را شنید (آن چنان عاطفه اش به جوش آمد که ) سیلی به صورت خود زد و صدا به گریه بلند کرد . امام حسین (ع ) او را دلداری داده و به صبر و آرامش فرا خواند ، به خصوص یادآور شد که با آرامش و حوصله خود ، شماتت و سرزنش دشمن را از ما خاندان پیامبر (ص ) دور کن . (70)

راضی به قضا بودن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه