200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 62

صفحه 62

زینب گفت : برادرم ! به حق جدم رسول خدا (ص ) تو را قسم می دهم با من سخن بگو .

امام (ع ) فرمود : ((یا اختاه هذا یوم

التناد ، و هذا یوم الذی و عدنی به جدی و هو الی مشتاق )) .

سپس فرمود : ای خواهرم ! قلبم شکست و سختی و کرب من زیاد شد . به خدا قسمت می دهم که ساکت شوی و صبر پیشه کنی ، زینب فریاد زد : واویلا ! برادرم ! فرزند مادرم ! چگونه ساکت باشم در حالی که تو چنین حالتی داری . . . الخ ))(93)

بنابراین ، آخرین کسی که توانست در آن لحظات آخر سخن برادر خود را بشنود و از وصایا و سفارشات آن حضرت آگاه گردد ، زینب بود . این مهمترین ویژگی زینب بود که دیگران از آن بهره ای نداشتند . (94)

زینب (س ) بر فراز تل زینبیه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حضرت حجت بن الحسن (عج ) در زیارت ناحیه مقدسه ، این صحنه را متذکر می گردد و می فرماید : ای جد بزرگوار ! این منظره را چگونه به یاد بیاورم ، آن گاه که بانوان حرم اسب تو را سرافکنده و مصیبت زده دیدند و زینش را واژگون یافته و از خیمه ها بیرون آمده و با دیدن آن منظره موها را پریشان نمودند و سیلی به صورت خود می زدند و چهره هایشان آشکار شده و فریادشان بلند بود؛ زیرا عزت خود را از دست رفته می دیدند : با این حال به سوی قتلگاه شتافتند و دیدند شمر روی سینه ات نشسته و خنجرش را بر گلویت نهاده تا سرت را از بدن جدا نماید !

زینب بر فراز تل زینبیه شاهد این ظلم آشکار است و صحنه را با چشم سر و دل مشاهده می کند .

از دل سوخته خویش فریاد برآورد : ((یابن محمد المصطفی ! جواب خواهرت را بده ))

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه