200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 64

صفحه 64

لشکر که خود را جیره خوار پسر زیاد می دانستند ، دیدند از ادب دور است پاسخ او را هم ندهند ، به همین مناسبت از هر طرف به او حمله آوردند(96)

زینب از خیمه بیرون آمد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

راوی می گوید : چون بر اثر کثرت زخمها ، ضعف بر حسین (ع ) غلبه کرد و تیرهای دشمن در بدنش مانند خارهای بدن خارپشت نمایان گردید ، صالح بن وهب مزنی ، نیزه ای بر پهلوی او زد که از اسب بر زمین افتاد و نیمه طرف راست صورتش روی زمین قرار گرفت . در آن حال می گفت ، ((بسم الله و بالله و علی مله رسول الله )) .

پس از آن از روی زمین برخاست .

در این موقع حضرت زینب کبری (س ) از در خیمه بیرون آمد و با صدای بلند فریاد می زد : ((برادرم ! سرورم ! سرپرست خانواده ام ! ))

و می گفت : ((ای کاش آسمان بر سر زمین خراب می شد وای کاش کوها از هم می پاشید و بر روی زمین می ریخت . ))(97)

مصایب گلهای کربلا

درد دل بچه ها با زینب (س )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه