200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 66

صفحه 66

عبدالله مادر خود را به فریاد خواند حسین (ع ) یادگار برادر را به سینه چسبانیده و فرمود : ای فرزند برادر آرام بگیر و شکیبا باش و این پیش آمد را به خیر خود به شمار آور ، زیرا به همین زودی خدای متعال تو را به پدران نیکو کارت ملحق خواهد ساخت . (99)

زینب (س ) در سوگ عباس (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

هنگامی که زینب (س ) برادرش حسین (ع ) را دید که تنها از کنار نهر علقمه باز می گردد ، با خواهران دیگر با صدای جانسوز فریاد می زدند :

((وا اخاه ! وا عباساه ! وا قله ناصراه ! واضیعتاه ! من بعدک ))؛ وای برادرم ، وای عباس ، وای از کمی یاور و مصایب جانکاه ، وای از دیدن جای خالی تو ! (100)

زینب (س ) به امام حسین (ع ) عرض کرد : ((چرا برادرم عباس را با خود نیاوردی ؟ ))

امام (ع ) در پاسخ فرمود : ((خواهرم ! هر چه خواستم بدن برادرم را بیاورم ، دیدم به قدر اعضای بدنش بر اثر زخمها از همدیگر گسیخته که نتوانستم ، آن را حرکت دهم . ))

زینب (س ) گفتار فوق را به زبان می آورد و می گریست ، از جمله گفت :

((آه ! از کمی یاور و فقدان برادر ! ))

امام حسین (ع ) فرمود : ((آری ، آه از فقدان برادر و شکستن کمر ! )) . (101)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه