200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 81

صفحه 81

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

در بعضی از مقاتل آمده : زینب (س ) خم شد و بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهانش را روی حلقوم بریده برادر نهاد و می بوسید و می گفت :

((اخی ! لو خیرت بین الرحیل و المقام عندک لاخترت المقام عندک و لو ان السباع تاءکل من لحمی ))؛ ای برادرم ! اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن به سوی مدینه ، مخیر می نمودند ، سکونت همراه تو را بر می گزیدم ، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند . (124)

چون چاره نیست ، می روم و می گذارمت

ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت

سپس گفت : ((یابن امی لقد کللت عن المدافعه لهؤ لاء و الاطفال و هذا متنی قد اسود من الضرب ))؛ ای پسر مادرم ، از نگهداری این کودکان و بانوان ، در برابر دشمن ، کوفته و درمانده شده ام و این کمر (یا چهره ) من است که بر اثر ضربه دشمن ، سیاه شده است .

این قربانی را قبول کن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

علامه مقرم می گوید : (( . . . زنان گفتند : شما را به خداوند سوگند می دهیم که ما را از کنار اجساد کشتگان عبور دهید . هنگامی که چشمشان بر پیکرهای پاره پاره شده افتاد ، در حالی که نیزه ها بر بدنهایشان میخکوب و شمشیرها از خونشان رنگین و اسبها لگد کوبشان کرده و آنان را درهم کوبیده بودند ، شیون و ناله سر داده بر سر و صورت زدند . زینب (س ) فریاد بر آورد :

وا محمدا ، ای رسول خدا ! این حسین است که بدین سان برهنه افتاده ، به خاک و خون آغشته گردیده و رگ و پیوندش از هم گسیخته است و اینان دختران تو هستند که به اسارت می روند و فرزندان تو که کشته شده اند . در این حال هر دوست و دشمنی بر حالشان گریست ، به گونه ای که حتی از دیدگان اسبها اشک سرازیر شده بر دست و پایشان فرو ریخت بعد دستها را زیر بدن برادر برده به سوی آسمان بلند کرده گفت : خدای من ! این قربانی را از ما بپذیر ! ))(125)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه