200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 82

صفحه 82

دلدرای به امام سجاد(ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

علی بن الحسین (ع ) هنگامی که چشمش بر بدنهای بی سر آنان افتاد و در بین آنان جگر گوشه حضرت زهرا را به گونه ای دید که به واسطه عمق فاجعه و شدت آن آسمانها شکافته ، زمین از هم گسیخته می شود و کوها فرو می ریزد ، بر آن حضرت خیلی دشوار آمده و ناراحتی اش فزونی یافته و آثار این حالات در چهره اش نمایان شد . زینب (س ) بر این حالت ترسیده شروع به دلداری و تسلای آن حضرت نمود با اینکه صبر خود حضرت به پایه ای بود که کوهها همتای صبر و بردباری اش نبودند . از جمله مطالبی که به آن حضرت گفت ، این عبارات بود :

((ای یادگار جد و پدر و برادرم ! به خدا سوگند آنچه که پیش آمده ، تعهدی بوده که خداوند از جد و پدرت گرفته و خداوند متعال از مردمانی میثاق و عهد گرفته است

که فراعنه این زمین آنان را نمی شناسند ولی آنان در بین ساکنان آسمانها معروفند ، آنان این پیکرهای پاره پاره و این بدنهای به خون آغشته را جمع آوری و دفن خواهند کرد و در این سرزمین برای پدرت که سالار شهیدان است ، پرچمی خواهند افراشت که در گستره زمان و گذشت شب و روز آثارش محو نشده و فرسوده نخواهد گشت . پیشوایان کفر و رهبران گمراهی در محور نابودی اش خواهند کوشید و جز ترقی و رشد و اعتلا برای آن علم و پرچم اثری نخواهد داشت . ))(126)

زینب (س ) و نعش برادر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

راوی گوید : به خدا قسم هرگز فراموش نمی کنم زینب دختر علی (ع ) را که بر برادرش حسین (ع ) ندبه و ناله می کرد و با صدای اندوهناک و دلی پر غم فریاد می زد :

((یا محمداه ! ای جد بزرگوار که درود فرشتگان بر تو باد ! این حسین توست که در خون خود غلطان است و اعضایش از یکدیگر جدا شده است و اینان دختران تو هستند که اسیر شده اند . از این ستمها به خداوند و به محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم ) و به علی مرتضی و به فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداء شکایت می کنم .

یا محمداه ! این حسین توست که در زمین کربلا برهنه و عریان افتاده است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه