200داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع) صفحه 94

صفحه 94

از سهل بن ساعدی نقل شده است که می گوید :

آن روز من از شام می گذشتم و می خواستم به بیت المقدس بروم . با مشاهده آن منظره متحیر شدم و هر چه فکر کردم که این چه عیدی است که مردم این گونه شادی می کنند و من از آن بی اطلاعم متوجه نشدم تا آنکه با جمعی روبه رو شدم که با هم گفت و گو می کردند . از آنها پرسیدم : آیا شما عیدی دارید که من نمی دانم ؟ !

گفتند : ای پیرمرد ! مثل اینکه در این شهر غریب هستی ؟

گفتم : من سهل بن سعد هستم که افتخار درک محضر رسول خدا (ص ) را داشته و آن حضرت را دیده ام .

گفتند : ای سهل ! عجب این است که از آسمان خون نمی بارد و زمین اهل خود را فرو نمی برد !

پرسیدم : برای چه ؟ مگر چه شده است ؟

گفتند : این سر حسین بن علی (ع ) است که برای یزید می آورند . . . تا آخر حدیث .

از کامل بهایی نقل شده است که : خاندان پیغمبر را سه روز در خارج شهر شام نگه داشتند تا شهر را چراغان و زینت کنند . در این سه روز شام را به نحوی بی سابقه تزیین کردند . آن گاه گروه بسیاری حدود پانصد هزار نفر زن و مرد برای تماشا به استقبال کاروان اسیران از شهر خارج شدند و سرکردگان و امیران نیز دف زنان و رقص کنان و پایکوبان حرکت کردند . . .

این راوی

پس از تشریح وضع مردم و جشن و سرور آنها می نویسد : در آن روز که چهارشنبه شانزدهم ربیع الاول بود ، جمعیت در بیرون شهر به قدری زیاد بود که روز محضر را در یادها زنده می کرد . برای یزید بن معاویه سراپرده وسیع و تختی نصب و حاشیه آن را به انواع جوهر مرصع کرده و در اطراف آن کرسیهای زرین و سیمین نهاده بودند . . .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه