- مقدمه مؤلف 1
- ولایت تکوینی 3
- ولایت تشریعی 4
- ولایت تکوینی انبیاء و صالحین 4
- ادله ای که بر ولایت معصومین دلالت می کند 6
- علت غائی جهان هستی 7
- علت حدوث و بقاء جهان هستی 8
- حق ایجاد و فسخ 9
- برخی از معانی (تفویض) 10
- اشاره 12
- فضیلت فاطمه زهرا بر انبیاء 12
- نام حضرت زهرا بر عرش الهی و درب بهشت 14
- آفرینش نور ایشان قبل از حضرت آدم 16
- حکایت کشتی حضرت نوح 16
- آموختن نام مقدس آنان به پیامبران 17
- مطالبی که در باره منزلت ایشان در روز قیامت است 17
- آنچه بر افضل بودن ایشان بر ائمه هدی دلالت دارد 17
- درس هایی از سیره حضرت فاطمه زهرا 18
- برتری مقام معصومین ذاتی است 20
- الگوی پذیری از پیامبر 21
- شش موقعیت برای پیامبر 22
- مرگ و زندگی معصومین یکسان است 24
- وسعت علم و قدرت ایشان 25
- علم غیب ائمه و رفتار عملی آنان 27
- اختیارات و استفاده از آنها 28
- پاورقی 29
در ظاهر یکی از اختیارات معصومین (علیهم السلام) حق فسخ است هم چنانکه که حق ایجاد دارند. یعنی همانطوری که شارع مقدّس حق ایجاد عقد نکاح و فسخ آن را به مرد داده، یا حق انعقاد عقد شرکت و یا فسخ آن را به شریک واگذار کرده، و همچنین در معاملات غیر قابل فسخ فقط حق ایجاد عقد را برای دو طرف معامله قرار داده و یا در مواردی حق فسخ را فقط به شخصی داده است.
برخی از معانی (تفویض)
تفویض تکوینی در مورد آنها، همان است که گذشت (همان حق تصرف در امور عالم) و دلیل بر آن نصوصی مانند (فیما الیکم التّفویض و علیکم التعویض) [39] و همچنین اجماع علما گواه بر آن است.
تفویض تشریعی یعنی اختیار امور شرعی و روایاتی همچون (المفوّض الیه دین الله) [40] و (انّ الله ادّب نبیّه بآدابه ففوّض الیه دینه) یعنی خداوند دین خود را به پیامبرش واگذار نمود [41] و روایات متواتره دیگری بر آن دلالت می کند.
در برابر این دو معنای صحیح، دو معنای نادرست برای (تفویض) وجود دارد:
اوّل اینکه خداوند متعال بعد از خلقت عالم بیکار شده است همچون کسی که کارگاهی احداث می کند و سپس آن را به شخص دیگری واگذار می نماید و خود هیچ کاری نمی کند.
این معنا نه تنها مخالف نص و اجماع است، بلکه مخالف قرآن و عقل است.
دوم اینکه خداوند متعال بعد از خلقت عالم آن را به خود واگذاشته است و کارهای عالم خود بخود می چرخد مانند کسی که دستگاهی ساخته و آن را به حرکت در می آورد و بعد از آن خود بخود کار می کند و این
همان معنائی است که یهودیان برای آن قائل بودند، این معنای دوم تفویض باطل و نقطه مقابل عقیده (جبر) است که می گوید: تمام کارها را خداوند انجام می دهد (حتّی افعال انسان را) برخلاف قول به تفویض که می گفت: خداوند متعال هیچ کاری انجام نمی دهد، ولی حقیقت این است که هردو ناصحیح می باشند. واقعیت چیزی است میان آن دو بطوریکه وسیله ها از جانب خداوند و عمل از انسان است واز همین جهت انسان مستحق ثواب یا عقاب می گردد.
توقیع شریف و شاهد و دلیل بر این مطلب توقیع (نوشته) روایت شده از حضرت صاحب الامر (ارواحنا فداه) است: که در دعای خود عرض می کند: