- مقدمه 1
- هرگز از مرگ نميهراسيد 3
- در انتظار شهادت 6
- در انديشهي سعادت 9
- آخرين ديدار 12
- شاهد توحيد و رسالت 17
- بشارت به ظهور مهدي 20
- عبادت خالصانه 22
- متقي باشيد 25
- دل به دنيا مسپاريد 28
- هميشه حق بگوييد 30
- از خدا پاداش بخواهيد 33
- دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد 35
- منظم باشيد 38
- مسلمانان! مسلماني را قدر بدانيد 41
- همه به ريسمان خدا چنگ زنيد 44
- صلح و آشتي ميان خود برقرار سازيد 47
- پيوند خويشاوندي را استوار سازيد 51
- يتيمان را دريابيد 56
- از عمل به قرآن غافل نمانيد 59
- حق همسايگي را پاس بداريد 62
- حج را بپاييد تا پايدار بمانيد 65
- نماز ستون دين شماست، آن را به پا داريد 68
- با زكات، خشم خدا را فروبنشانيد 72
- ماه رمضان را گرامي بداريد 76
- بينوايان را دريابيد 80
- با مال و جان و زبان، در راه خدا جهاد كنيد 85
- ياور فرزندان پيامبر باشيد 90
- صحابه صالح پيامبر را بزرگ شماريد 94
- زنان و زيردستان را دريابيد 99
- نماز را به پا داريد و از هيچ سرزنشي نهراسيد 104
- با مردم نيكو سخن بگوييد 107
- هرگز از امر به معروف و نهي از منكر غافل مباشيد 109
- با يكديگر مهربان باشيد و از جدايي بپرهيزيد 114
- انتقامجويي نكنيد 117
- آخرين كلام، كلام آخر 119
- پاورقي 119
در انديشهي سعادت
درست همان طور كه پيامبر پيشگويي فرموده بود، در سحرگاه نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجري، هنگام نماز و به دست تبهكارترين انسانها، با شمشيري كه تيغهي آن را به سمي كشنده آب داده بودند، ضربتي كاري به پيشانيش فرود آمد و محاسن مباركش را از خون پيشاني رنگين ساخت. اثر آن ضربت بيشتر از آن رو كاري بود كه درست به همان جا كه پيشتر عمرو بن عبدود در جنگ خندق ضربتي زده و هنوز اثر آن در پيشانيش بود، فرود آمد.
بالاخره مرگ آمد، اما اين بار نيز خجلتزده شد. چون وقتي ضربت شمشير به پيشانيش خورد، رضايتمندانه فرمود:
فزت و رب الكعبه [7].
به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدم
و اينك اوست كه در بستر مرگ آرميده است. خاك مرگ به روي كوفه پاشيدهاند. از آسمان غم ميبارد. شهر يكپارچه نگران و ناراحت است. وقتي اين صدا در شهر پيچيد كه: «قتل اميرالمومنين» دست و