حدیث اشک صفحه 142

صفحه 142

دهم اینکه: اگر من فدک را ارث خود میدانم به جهت این است که خواستم به مدارک قرآن بر تو احتجاج کرده باشم (و این از باب مماشات با خصم است) و الاّ فدک حتی در زمان حیات پیغمبر صلیالله علیه و آله متعلق به من بوده و پس از نزول آیه «و آت ذالقربی حقّه» از ملک پیغمبر صلیالله علیه و آله خارج شده است، و تو ای ابابکر به چه حقّی مِلک متصرّفی ام را از من گرفتی؟!

پاسخ ابوبکر چه بود؟

چون سخنان قاطع و محکم حضرت زهرا علیهاالسّلام به اینجا رسید و ابوبکر خود را محکوم دید بناچار به آخرین حربه خود متوصل شد و گفت:

«آیا در این ادعا که میگویی پدرت فدک را به تو بخشیده است شاهدی هم داری؟» زهرا علیهاالسّلام فرمود: «ای ابو بکر تو با من بر خلاف تمام دستورات شرع رفتار میکنی زیرا در اینکه فدک در حیات پیغمبر صلیالله علیه و آله به مدت سه سال در تصرف من بوده، هیچ شکّی نیست و تو خود میدانی که تصرف أماره ملکیّت است و از طرفی شما که مدّعی هستید فدک را پیغمبر صلیالله علیه و آله به من نداده است باید شاهد بیاورید، نه من، زیرا طبق قاعده «ألبیّنهُ علی المدّعی و الیمینُ علی من أنکر» شما مدعی هستید و باید اقامه

بیّنه و شاهد نمائید مع ذلک من شاهد هم میآورم.»

آنگاه حضرت زهرا علیهاالسّلام فوراً امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام و امام حسن علیهالسّلام و امام حسین علیهالسّلام و امّ أیمن را حاضر کرد.

حضرت علی علیهالسّلام و حسنین علیهماالسّلام به حقانیت زهرا علیهاالسّلام شهادت دادند و چون نوبت به شهادت امّ ایمن رسید ابتدا رو به ابابکر کرده وگفت: «اول از تو سؤال میکنم، آیا از پیغمبر خدا صلیالله علیه و آله شنیدهای که درباره من فرمود: «اُمّ أیمن إمرءَهٌ من أهل الجنّه» یعنی اُمّ ایمن از زنان بهشتی است؟»

ابابکر گفت: «آری شنیدهام.»

ام ایمن گفت: «فَاُشْهِدُ اَنَّ اللهَ عزَّوجل أَوحی إلی رسولِ اللهِ صلیالله علیه و آله «فآتِ ذالقربی حقَّه» فجَعَلَ فدک لها طُعمهً بأمرِالله.»

یعنی: «پس من که به گفته پیامبر از زنان بهشتی خواهم بود شهادت میدهم به اینکه خداوند سبحان وحی فرستاد به سوی پیغمبر خود به اینکه «حق ذالقربی را بده» و آن حضرت فدک را به امر الهی به زهرا داد.»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه