حدیث اشک صفحه 200

صفحه 200

ب) آثار فتوحات بر فاتحان

روش هایی همچون برتری بخشیدن عرب بر عجم، تبعیض در سهمیه بندی بیت المال، حبس بزرگان و صحابه در مدینه، سپردن پست های مهم و کلیدی به گروه های خاص که از هیچ گونه معیار و مقرراتی پیروی نمی کردند و فقط نسبت ها و قرابت ها و قریشی بودن در نظر گرفته می شد.

همین سیاست ها و روش ها بود که از ملت اسلام، ملتی مغرور و خودپسند و طبقه ای ثروتمند به وجود آورد و مال و ثروت سرمست و مغرورشان ساخته بود و هیچ چیز و هیچ کس مانع از هوسرانی ها و ثروت اندوزیهایشان نمی شد. اکثر این طبقه از فرزندان و خویشان هیئت حاکمه و چاپلوسان و دغلبازان بودند.

هر جنایتی که متوجه امت اسلامی شد از سوی این طبقه بود و توسط همین ها بود که اسلام به مرحله هلاکت و نابودی نزدیک شد.

فاتحان فرد را ملاک می دانستند و به امت و جامعه اسلامی هیچ بهایی نمی دادند و شدیداً به تقویت و تثبیت سلطنت و حکومت خود همت می گماردند و با پول و رشوه و وعده پست و مقام، انصار را در اطراف خود جمع می کردند. در مواردی هم که پول و رشوه و مقام کارساز نبود متوسل به خشونت، تبعید، قتل و کشتار می شدند.

اینان به گسترش نفوذ و حکومت خود به این اعتبار که در درجه اول، ملک شخصی و قبلیه ای آنان است، ادامه

می دادند.

اگر ابوبکر و عمر نمی دانستند خلیفه اند یا پادشاه، معاویه پسر ابوسفیان خود را علنا پادشاه نامید. عده ای دیگر هم خود را پادشاه می دانستند، حتی عمر هم در بعضی از مناسبت ها خود را پادشاه می خواند.

معاویه و امویان و بسیاری از مردم خلفاء سه گانه را ملوک قیصری می دانستند و در نظرشان اسلام و مسلمانی تنها شعاری بود که در خدمت این پادشاهی قرار داشت و به تقویت آن کمک می کرد. پس استفاده کنندگان اصلی فتوحات خصوصا در دراز مدت همین قشرهای خاص بودند چنانکه در روزگار خلفای سه گانه ثروت این گروه به ارقام نجومی رسیده بود که متون تاریخی این مطلب را تأیید می کند. می بینیم کسی که گفته می شود زاهدترین مردم بوده، یعنی عمر بن خطاب، درباره اش گفته اند: وقتی از دنیا رفت مالی از خود به جای نگذاشت و از بیت المال ارتزاق می کرد و بر خود بسیار سخت می گرفت. مهریه یکی از همسرانش را چهل هزار درهم قرار داد، و به یکی از دامادهایش که از مکه بر او وارد شده بود، ده هزار درهم از مال خود هدیه داد و حتی می گویند: یکی از فرزندان عمر، سهم الارث خود را به مبلغ صد هزار درهم به عبدالله بن عمر فروخت.

مؤید این مطلب گفته قاضی ابو یوسف یکی از شاگردان ابوحنیفه است که می گوید: عمر چهار هزار اسب نشان دار در راه خدا داشت چنانÙǠبه نظر می رسد این اسب ها از آن خود عمر بوده، و اینها همه در زمانی بوده که بسیاری از مردم در سخت ترین شرایطی که یک انسان می تواند زندگی کند روزگار می گذراندند، بسیاری از آنان تنها لباسشان دو

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه