صبر از دیدگاه اسلام (مجموعه سخنرانیهای استاد حسین انصاریان) صفحه 267

صفحه 267

را می بستند و بلند بلند گریه می کردند.

ایشان در یکی از کتاب های خود نوشته اند : شوهر خانم جوان زیبا چهره ای از دنیا رفت. چند بچه یتیم برای این زن ماند. بدون درآمد و بدون ارث. برای حل مشکل اقتصادی این ایتام، به آهن فروش و آهنگر ثروتمندی مراجعه کرد. آهن فروش ، بی مهار بود ، چون انسان هایی که مهاری به نام دین دارند ، نمی توانند خائن و ظالم باشند.

آن زن جوان و زیبا اما با حیا و با حجاب درد خود را گفت ، البته آن زن در حجاب بود ، ولی مقدار گردی صورت پیدا بود. پروردگار عالم در قرآن فرموده است : به نامحرم خیره نشوید که این نگاه ها مقدمه فتنه است.

آهنگر به این زن گفت : حاضرم در سطح بالایی مخارج تو و یتیم هایت را تأمین کنم ، به شرطی که با من در رفت و آمد نامشروع باشی. زن به این پولدار آهن فروش و آهنگر گفت : من هنوز دامنم به گناه آلوده نشده است ، برای انفاق ، صدقه و حل مشکل این یتیم ها می ارزد که دامن من آلوده شود ؟ گفت : همین که گفتم.

زن رفت. چند روزی با نان خالی و آب به سختی ایتام را اداره کرد و جایی

نتوانست کاری بکند.

یکی از مراجع شیعه که مرحوم شده است می فرمود : خدا کند این کسانی که به ما مراجعه می کنند و پول می گیرند ، دروغ بگویند. چون اگر راست بگویند و ما کاری نکنیم ، در قیامت وضع ما خیلی خراب می شود.

گاهی با دروغ نان می خورند ، حیف است که نان ها آلوده به حرام شود. گاهی بعضی ها به قدری کریم هستند که می فهمند طرف دارد دروغ می گوید ، ولی آبروی او را حفظ می کنند و به روی خود نمی آورند.

کَرم بزرگان در برابر دروغ گویان

این داستان را مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (1) برای من تعریف کردند ،


1- (1) - شرح حال ایشان در کتاب مرگ و فرصت ها، جلسه 12 آمده است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه