عزت حسینی صفحه 10

صفحه 10

هنگامی که معاویه در ماه رجب سال شصت هجری هلاک شد، یزید به فرماندار مدینه (ولید بن عتبه) نامه ای نوشت و به او دستور داد که برای من از تمامی اهل مدینه، به خصوص از حسین (ع) بیعت بگیر و اگر حسین از بیعت امتناع کرد سرش را از بدنش جداکن و برای من بفرست.ولید، مروان را به حضور خواست و نظر او را در این موضوع جویا شد و با وی در این مورد مشورت کرد.مروان گفت: حسین (ع) هرگز تن به بیعت نمی دهد. اگر من به جای تو بودم و قدرتی که اکنون در دست تو است می داشتم بدون درنگ حسین را می کشتم. ولید گفت:در چنین وضعی آرزو می نمودم هرگز به دنیا نمی آمدم که اقدام به چنین کاری کنم و این ننگ بزرگ را به گردن بگیرم.پس از آن، مأمور فرستاد تا حسین (ع) را به خانه خویش فرا خواند. حسین (ع)

باسی نفر از اهل بیت و دوست دارانش به منزل ولید آمد. ولید خبر مرگ معاویه را به اطلاع او رسانید و درخواست بیعت برای یزید را عرضه نمود.حسین (ع) اظهار داشت: «بیعت موضوع ساده ای نیست که بتوان در خفا و پنهانی انجام داد، فردا وقتی مردم را به این منظور دعوت کردی، به مانیز اطلاع بده».مروان گفت: «امیر! گوش به سخنان حسین مده و عذر او را مپذیر و هر گاه از بیعت امتناع ورزید گردن او را بزن!»حسین (ع) غضب ناک شد و فرمود: «وای بر تو ای پسر زن کاره! آیا فرمان کشتن مرا می دهی؟ به خدا قسم! دروغ می گویی و با این سخن خودت را ذلیل و خوار و مورد ملامت قرار می دهی.» لذا حضرت در جواب مروان که گفت: امر می کنم با یزید بیعت کنی فرمود:«انالله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید...»

خطبه امام حسین در روز عاشورا

حضرت در یکی از خطبه های دل نشین و نورانی شان خطاب به مردم فرمودند:«الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله، و هیهات من الذله،یابی الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنین و حجور طابت و طهرت و انوف حمیه نفوس أبیه من ان توثر طاعه التام علی مصارع الکرام؛آگاه باشید که زنازاده پسر زنا زاده مرا بین دو چیز قرار داده: کشته شدن یا تسلیم شدن با ذلت، لیکن ذلت از ما دور است. خدا راضی نیستند که ما اطاعت افراد پست را بر قتل گاه کریمان و بزرگواران برگزینیم.».لذا می بینیم که سید الشهداء با انتخاب کلماتی که عقل و اندیشه اندیشمندان دربرابر

آن عبارات جالب، حیرت زده می ماند، چگونه ذلت را از خاندان پاکشان مبرا می داند و با جمله زیبای «هیهات منّا الذله» خط بطلانی به تمام جنبشهای ظالمانه و استکباری می کشند و به همه عاشقان این مکتب، خط سرخ عزت و پایداری در مقابل باطل را نشان می دهند.و این پیامی است الهی برای تمام اعصار و زمان ها که هیچ گاه در مقابل استکبار سر تعظیم فرود نیاورید و عزت خودتان را فدای خواسته های شوم کفر نکنید. فریب وعده های پوچ ایادی دشمن را نخورید و مطمئن باشید دشمن صلاح شما را نمی خواند واز شما به عنوان ابزاری برای رسیدن به مقاصد پلیدش استفاده می کند.به فرموده امام راحل: هرگاه دیدید دشمن و استکبار دم از تعریف و تمجید از کارها و گفتارهای شما می زند بدانید نقطه اتکا و امید دشمن است و راه نفوذ دشمن را ببندید.پس عزت حقیقی در سایه سر تسلیم فرود نیاوردن در برابر خواسته های فریبنده دشمن است و به درستی جا دارد که انسان فدای دین شود و در حالی که حصار دین می شکند، جانش را قربان ترمیم این حصار کند، کما این که سید الشهداء چنین کرد و وقتی حصار دین را شکسته دید، نه تنها جان عزیزش که جان هفتاد و دو یار باوفایش را فدای این راه کرد و یک لحظه درمقابل خواسته های دشمن سر تسلیم فرود نیاورد و این است معنای واقعی جمله «هیهات مناالذله.»

شهادت بالاترین عزت

آن حضرت در این باره می فرمایند:من از مرگ باکی ندارم مرگ راحت ترین راه برای رسیدن به عزت است، مرگ در راه عزت، بهتر از زندگی ذلت بار است. مرا از مرگ می ترسانی؟ چه گمان باطلی، همتم بالاتر

از این است که از ترس ِ مرگ، صلح را تحمل کنم. مرحبا به مرگ در راه خدا ولی شما با کشتنم نمی توانید عزت و شرف مرا از بین ببرید.

علو همت و کوچکی دنیا

ابن شهر آشوب در مناقب این اشعار را آورده:سبقت العالمین الی المعالی بحسن خلیقه و علو همه یرید الجاحدون لیطفئوه و یأبی الله الا ان یتم از جلوه ی عزت امام حسین (ع) این است که وی به زندگی دنیا بی اعتنا بود، به طوری که از مرگ هم هراس نداشت و کوچکترین توجهی به آن نداشت، غیر از رضای خدا که با خون حسین ممزوج بود، هرچیز عزیز و پست و پر قیمت و بی قیمت در نظر او فدای دین و حقیقت بود.استاد علائلی می گوید: از این نظر سزاوار است که پایه گذار دوم _ بعد از جدّ بزرگوارش _ نامیده شود و یا تجدید کننده فرائض گفته شود، به طوری که شاعر هندی (معین الدین اجمیری) گفته: حسین در آن شرایط موجود که اسلام با آن دست به گریبان بود مرگ را خوشبختی می دانست و زندگی با ستمکاران را ملامت و رذالت معرفی می کرد:«انی لا اری الموت الا سعاده و الحیوه مع الظالمین الا برما.»به عبارت روشن تر: مرگ که در نظر همه اهل دنیا سخت و رنج آور است، اگر با پذیرفتن حکم ظالمان و زندگی در زیر نفوذ آنان مقایسه شود، باید گفت مرگ بهتر است.از این رو در خطبه ای که در بطن الرمه ایراد کردند فرمودند:ای مردم! زندگی همین لولیدن چون کرمان و خوردن و آشامیدن چون چهارپایان نیست و هدف ِ وجود آدمی نیز اسارت در دست شهوت و هوی و هوس نیست. کجائید ای مردم! مرکب غفلتی که زیر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه