عزت طلبی در نهضت امام حسین علیه السلام صفحه 5

صفحه 5

همیشه هدایت و وحی زبانزد بوده است. و گاهی ناسپاسی و جنایات گروه مقابل را یاد آور شده. [62] و در هنگامی بی وفایی دنیا را در اشعار خود متذکر می گردد. [63] .و در هنگام حمله به میمنه و میسره دشمن خود را چنین معرفی می کند: «انا الحسین بن علی آلیت ان لا انثنی احمی عیالات ابی امضی علی دین النبی (ص)» [64] .من حسین بن علی هستم، سوگند خورده ام که عقب نشینی نکنم و روی برنگردانم، من از خاندان پدرم حمایت کرده و بر دین پیامبر خدا (ص) پایدارم. و در زمانی که تعداد زیادی از لشکریان مقابل را به هلاکت رسانیده، بر خود می بالد و چنین می سراید: «القتل اولی من رکوب العار و العار اولی من دخول النار» [65] ؛ کشته شدن بر پذیرفتن ننگ برتری دارد و ننگ بر ورود در آتش (جهنم) برتر است. در مقابل این مجسمه عزت، دشمن که تاکنون در مواقع فراوان ذلّت و خواری خود را نشان داده، در واپسین لحظات زندگانی امام (ع)، این نمایش را در حدّ پایین ترین درجه رذالت به انجام می رساند، و در مقابل چشمان تیزبین و غیرتمند امام رو به سوی خیمه های حرم می آورد، در این هنگام امام (ع) که خستگی نبرد در مقابل سپاه عظیم دشمن را در مقابل این رذالت به فراموشی سپرده، روبه سوی آنها آورده و فریاد بر می آورد، «ویلکم یا شیعه آل ابی سفیان! ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم هذه و ارجعوا الی احسابکم ان کنتم عرباً کما تزعمون»؛ «وای بر شما ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین

ندارید و از روز معاد ترسان نیستید، پس لااقل در دنیای خود آزاد مرد باشید. اگر چنانچه خود گمان می کنید عرب هستید، به اصل و حسب خود برگردید. با شنیدن این فریاد شمر سر برگرداند، و گفت: «ای پسر فاطمه چه می گویی؟ و امام (ع) ادامه داد: «انی اقول اقاتلکم وتقاتلوننیو النساء لیس علیهنّ جناح فامنعوا عتاتکم و جهالکم و طغاتکم من التعرض لحرمی مادمت حیّاً»؛ [66] می گویم من با شما جنگ می کنم وشما با من می جنگیدو زنان هیچ گناهی ندارند. تا من زنده هستم نگذارید سرکشان و نادانان و طاغیان شما به حرم من تعرّض کنند.» دشمن از این غیرت و عزت حسینی به خوبی آگاه است و رذالت و ذلت خود را تا جایی می رساند که از این خصیصه الهی حسین (ع) سوء استفاده می کند. در بحبوحه نبرد عاشورا در حالی که تشنگی به حضرت (ع) فشار آورده آن رادمرد صفوف سهمگین دشمن را می شکافد و خود را به نهر فرات می رساند و در حالی که آب در دستان خود کرده تا به دهان ببرد، ناگاه ذلیلی از سپاه دشمن فریاد بر می آورد که ای حسین (ع) تو از نوشیدن آب لذت می بری در حالی که حرمت مورد حمله دشمن قرار گرفته است. حسین (ع) با شنیدن این خبر دروغین بیتاب می شود و آب را ریخته و با سرعت به سمت حرم می رود و آنجا را سالم از تعرض دشمن می بیند. [67] .و در آخرین لحظات حیات امام (ع)، هر چه به لحظه شهادت و لقای یار نزدیک تر شده، چهره اش نورانی تر گشته و قلبش آرامش بیشتر گرفته تا آنجا که حمید بن مسلم گزارشگر واقعه که

از سپاه دشمن می باشد، جمله تاریخی خود را این چنین بر زبان می آورد: «فوالله ما رأیت مکثوراً]مکسوراً خ ل[ قطّ قد قتل ولده و اهل بیته و اصحابه اربط جأشا و لا امضی جنانا منه، ان کانت الرجاله لتشد علیه فیشد علیها بسیفه فینشکف عن یمینه و عن شماله انکشاف المعزی اذا شد فیها الذئب.»؛ [68] .سوگند به خداوند هیچ مغلوبی (کسیکه دشمن از هرسو احاطه کرده است) را مانند حسین که فرزندان ویاران واهل بیتش کشته شده باشند، ندیدم که او (با آن همه مصیبت و گرفتاری باز هم) هرگاه پیادگان سپاه دشمن بر او حمله ور می شدند، شمشیر می کشید و آنها را مانند گله گوسفند که گرگ بر آنها حمله کرده باشند، از راست و چپ متفرق می ساخت. و سرانجام هنگام وصل فرا رسید و این عزیز با عزت بخش خود خلوت کرده و چشم از همه ماسوا برگرفت و چنین به درگاه خداوند مناجات می کند: «صبراً علی قضائک یا رب لا اله سواک یا غیاث المستغیثین مالی، رب سواک و لا معبود غیرک، صبراً علی حکمک یا غیاث من لا غیاث له...؛ [69] .خداوندا بر قضای تو پایداری می کنم که هیچ معبودی جز تو وجود ندارد، ای فریادرس کمک خواهان من هیچ پروردگار و معبودی جز تو ندارم. بر حکم تو ای فریادرس بی فریادرسان صبر می کنم...»

اطرافیان امام حسین و عزت

اشاره

چنانچه اشاره شد، پرتو عزت حسینی چنان نورافشان بود که اطرافیان آن حضرت (ع) را نیز روشنایی بخشید و باعث شد تا تاریخ شاهد صحنه های به یادماندنی از عزت اطرافیان آن حضرت نیز باشد. گرچه مطالعه رفتار آن بزرگان در نهضت حسینی سراسر شور و حماسه و

عزت است، اما در اینجا بحث را مختصر کرده و تنها به نمونه هایی اشاره می کنیم:

عزت خاندان امام حسین


1. هنگامی که امام (ع) خبر شهادت مسلم بن عقیل را در کوفه دریافت کرد برای آنکه نظر اصحاب خود و به ویژه فرزندان عقیل را بداند. روبه آنها کرده و فرمود: نظر شما چیست؟ مسلم کشته شده است. بنی عقیل با قاطعیت تمام خطاب به امام (ع) گفتند: «به خداوند سوگند! ما بر نمی گردیم تا انتقام خون مسلم را بگیریم و یا آنکه به آن چه او به آن نایل شد، نایل شویم.» امام (ع) که خود قصد قطعی برای ادامه مسیر داشت، فرمود: «و لا خیر فی العیش بعد هؤلاء». [70] .بعد از اینان خیری در زندگانی نیست. و دستور ادامه مسیر را داد. 2. در منزل ثعلبیه امام حسین (ع) خوابی دید که تعبیر آن خبر شهادت کاروانیان بود. امام (ع) (از شوق) به گریه افتاد، فرزندش علی (ع) که این صحنه را می دید وقتی از علت گریه آگاه شد، از پدر پرسید: «اَوَلَسْنا علی الحق؟» آیا ما بر حق نیستیم؟ و وقتی پدر جواب مثبت داد، علی گفت: «اذاً لا نبالی بالموت». دراین صورت از مرگ باکی نخواهیم داشت. و امام (ع) او را دعای خیر کرد. [71] .3. شمر که با ام البنین، مادر حضرت عباس (ع) هم قبیله بود، برای فرزندان او از ابن زیاد امان نامه گرفته بود. عصر روز تاسوعا این امان نامه را بر آنهاعرضه کرد، اما آن جوانمردان بر آشفته و خطاب به او گفتند: «خدا تو و امان نامه ات را لعنت کند، آیا به ما امان می دهی در حالی که فرزند رسول خدا

(ص) در امان نباشد؟» [72] .و بدین ترتیب با قاطعیت و عزت تمام این امان نامه را رد کردند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه