عزت طلبی در نهضت امام حسین علیه السلام صفحه 7

صفحه 7

با بلند شدن صدای مؤذن به «اشهد ان محمد رسول الله» یزید را مورد خطاب قرار داده و شجاعانه می پرسد: یزید! محمد جد توست یا جد من، اگر بگویی که جدّتوست که دروغ گفته و کفر ورزیده ای و اگر گمان داری که جد من است، پس چرا خاندان او را کشتی؟ [87] .

اصل عزت، مقیاسی برای نقد گزارش های نهضت حسینی

اشاره

اگر کسی حسین (ع) را از طریق منابع متقدم و معتبر نشناخته باشد و بخواهد شناخت خود را از راه مطالعه منابع و نوشته های متأخر به دست آورد، متأسفانه عنصری را که در بخش عمده این منابع در سیره آن بزرگوار مفقود می بیند، عنصر عزت است، به گونه ای که با مقایسه این عنصر در منابع معتبر و غیر معتبر این نتیجه به دست می آید که در میان تحریفات نهضت حسینی، بیشترین سهم از آن این عنصر گشته و تا 180درجه دچار دگرگونی شده است و در بعضی از موارد به ضد خود یعنی ذلّت تبدیل شده است. متأسفانه عمده منبع مطالعاتی مبلغان و مداحان حسینی را که بیشتر آنها هدفی جز رضای خداوند و تعظیم شعائر اسلامی و شیعی ندارند، همین منابع متأخر و غیر معتبر تشکیل داده و از این رو در مجالس با شکوه و پرشور حسینی که بیشتر شرکت کنندگان آن را جوانان شیعی غیرتمند و پرشور تشکیل می دهند و طبیعتاً کمترین توقع آنها شنیدن مطالبی درباره مظهریت حسین (ع) برای غیرت و عزت الهی است کمترین موضوعی که درباره آن سخن گفته می شود، همین غیرت و عزت حسینی است. علّت این امر آن است که با بیرون کشیده شدن حسین (ع) از میان کتب تاریخی و راه یافتن او

به محافل مردمی از دیرباز و به ویژه در قرون متأخّر، به جای آنکه مبلغان نهضت حسینی سعی در بالا بردن سطح آگاهی مردم برای شناخت ابعاد مختلف این نهضت نمایند، همّ و تلاش خود را بر تحریک احساسات و عواطف آنها نهاده و گریه را اصل اصیل و هدف والا در مجالس حسینی به شمار آورده و برای رسیدن به آن، خود را مجاز به نقل از هر منبع دیدند و بدین ترتیب به جای آنکه عزت حسینی محور مجالس قرار گیرد، اصل رقّت میاندار معرکه شد که برای رسیدن به آن در بسیاری از موارد چاره ای جز عبور از ذلّت ندیدند. بدین گونه که برای رسیدن به رقیق کردن قلوب مردمان و گریاندن آنها مطالبی را نقل کنند که مضمونی جز ارائه چهره ای ذلیلانه از امام حسین (ع)، عاشورا، اسرای کربلا و اهل بیت عصمت (ع) ندارد. به عنوان مثال، مطالعه منابع معتبر ما را به این نتیجه می رساند که مسأله عطش و تشنگی کربلاییان کمترین نقش را در عاشورا در رفتار آن بزرگواران عزیز ایفا کرده است، در حالی که این مسأله در اینگونه مجالس تمامی ابعاد این نهضت را تحت الشعاع قرار داده و حتی باعث لوث شدن این نهضت شده است. زیرا در اینگونه مجالس حسین (ع)آن مظهر عزت را مشاهده می کنیم که تا آخرین لحظات حیات و حتی در زیر شمشیر شمر از عطش خود می نالد و از قاتل خود می خواهد که لااقل او را سیراب نموده و سپس به شهادت برساند و قاتل با درخواست امام (ع) او را به مسخره می گیرد و می گوید: صبر کن تا پدرت از حوض کوثر

تو را سیراب کند. [88] .گاهی فرزند کوچک و شیر خواره اش را در مقابل لشکر دشمن آورده، و از آن اراذل برای او درخواست آب می نماید [89] و گاهی از میانه میدان فریاد فرزند بزرگش را می شنود که در بحبوحه نبرد از تشنگی می نالد و از همانجا از پدر درخواست آب می کند و پدر را به گریه می اندازد. [90] .و گاهی از درون خیمه ها فریاد العطش پرده نشینان حسینی را به آسمان می رسانند [91] و هنگامی که قبری برای آن حضرت (ع) توسط فرزندش امام سجاد (ع) تعبیه می کنند، از زبان فرزند این پدر بزرگوار و عزیز را که از همه چیز خود در راه خدایش گذشت، این چنین معرفی می کنند که او بر روی قبر برای شناساندن پدرش چنین نوشت: «هذا قبر الحسین (ع) الذی قتلوه عطشانا» [92] .سپس همگام با محوریت عطش و در راستای آن به سراغ الفاظی رفتند که هر چه بیشتر اشک مردمان را در آورد، الفاظ و واژه هایی که در منابع معتبر کمتر می توان از آنها ردپایی پیدا کرد که از این دست، می توان واژه هایی چون غریب، محروم، مغموم را مثال زد و کار را به جایی می رسانند که در مکالمه رأس شریف امام حسین (ع) با راهب دیرانی پس از شهادتش این سخنان را برای زبان آن رأس جعل می کنند که در هنگام معرفی خود فرمود: «انا المظلوم»، انا المهموم، انا المغموم...انا الذی من الماء مُنِعْتُ، انا الذی من الاهل و الاوطان بعدت....انا عطشان کربلا، انا ظمآن کربلا، انا وحید کربلا، انا سلیب کربلا، انا الذی خذلونی الکفره بارض کربلا» [93] .دراین میدان کمتر دانشمندی همانند میرزا حسین

نوری در لؤلؤ و مرجان و شهید مطهری در تحریفات عاشورا را می یابیم که از انگ و تهمت نهراسیده و صریحاً به بیان مجالس مطلوب حسینی (ع) و فاصله آن با مجالس موجود بپردازند که البته همین ها نیز هزینه سنگینی را برای گفته های خود متحمل شدند تا جایی که در بعضی از نقاط تا مرز تکفیر این بزرگان پیش رفتند و حتی بعضی از دانشمندان شیعه را وادار می سازد تا در نقد سخنان روشنگرانه آنان و به قصد دفاع از حسین (ع) اقدام به نوشتن نمایند. [94] .و همین مسایل است که تلاش آن بزرگواران روشنگر را ابتر گذاشته و کمتر کسی جرأت گام زدن در آن راه را می نماید. نکته ای که در اینجا معمولاً مورد غفلت قرار می گیرد آن است که حدیث سازی برای تحریک عواطف و احساسات گرچه ممکن است در کوتاه مدت مجالس را پرشور نماید، اما در دراز مدّت و با مطرح شدن سؤال و پرسش برای قشر آگاه جامعه و نیافتن انتظارات این قشر از اینگونه مجالس و بیشتر شدن پرسش ها و شبهاتش پیرامون نهضت حسینی (ع) در اینگونه محافل، موجبات دلسردی آنها را فراهم آورده و گرچه ممکن است به جهت عظمت امام (ع) باز هم در این مجالس شرکت نمایند، اما شرکت آنان تنها صوری بوده و نه به قصد شناخت صورت می گیرد. علاوه بر آنکه راه یافتن اینگونه احادیث از زبان ذاکرین و واعظین در مکتوبات و عرضه آنها بر جهانیان، موجبات وهن شیعه، تشیع و امام حسین (ع) را در اذهان آنان فراهم می آورد و در دراز مدت موجبات بدبینی به کلّ منابع مکتوب شیعه را باعث

می شود. زیرا حدیث سازان به خیال خود و به قصد خدمت نا آگاهانه و به علت عدم احاطه بر جوانب مختلف سیره امام (ع) بسیاری از اصول و مبانی را نادیده گرفته و چهره ای مخدوش از امام (ع) ارائه می کنند و خود را مصداق کامل ضرب المثل فارسی «کور کردن چشم برای سرمه کشیدن آن» می سازند. و کار را تا آنجا می رسانند که موجبات معرفی شدن شیعه به عنوان «بیت کذب» را فراهم می سازند. [95] .تلاش ما در بخش های پیشین مقاله بر آن بود که با اثبات اصل عزت در نهضت حسینی از آغاز تا پس از شهادت و ارائه نمونه های فراوانی از آن، آن را به عنوان یک اصل قطعی و انکارناپذیر در سیره آن بزرگوار به حساب آورده و از آن به عنوان مقیاس و ملاکی برای شناخت روایات و گزارش های دروغین از راستین بهره گیریم و به اصطلاح به نقد محتوایی اینگونه روایات بپردازیم. به اعتقاد ما این اصل در نهضت حسینی می تواند در ردیف اصول کلامی شیعه همانند عصمت پیامبر (ص) و امام (ع) قرار گیرد که دانشمندان با مسلّم گرفتن آن به نقد محتوایی روایات مخالف با آن همچون روایات سهو نبی (ص) و امام (ع) پرداخته و انتساب آنها را به امام (ع) ردّ می نمایند، هر چند از نظر سندی در درجه بالایی از صحّت و اتقان باشد که خوشبختانه با بررسی سندی همه روایات این چنینی در می یابیم که همه آنها روایاتی بدون سند معتبر و مستند می باشند و بسیاری از آنان از هفت قرن پس از واقعه تا زمان معاصر ساخته شده اند. حال در اینجا به عنوان مثال به

برخی از گزارش های مخالف با عزت پرداخته و آنها را نقدمی نماییم:

پیشنهادات ذلیلانه امام حسین

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه