قرار گيرد.
يكي ديگر از مباحث قابل بررسي و تحقيق، حركات تند و معارضه آميز اصحاب ائمه (ع) با دستگاه خلافت است. نمونههاي اين گونه حركات را در سراسر دوران امامت ميتوان مشاهده كرد. در زمان امام سجاد (ع) يعني، در اوج اختناق، يحيي بن ام طويل حواري آن حضرت به مسجد مدينه ميآمد و خطاب به مردمي كه تسليم دستگاه خلافت بودند و يا خطاب به كارگزاران حكومت، آيهاي را ميخواند كه سخن حضرت ابراهيم (ع) به كفار را حكايت ميكند:
«كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء … » [34].
و همچنين در كناسهي كوفه خطاب به جمع مردم و گروه شيعيان سخناني را با صداي بلند ايراد ميكند كه همه متضمن تعرض به جريان سياسي حاكم است.
معلي بن خنيس در مراسم نماز عيد هنگامي كه با مردم به صحرا ميرفت، با لباس ژوليده و سر و صورتي شوريده و چهرهاي غمگين ديده ميشد و چون خطيب به منبر ميرفت، دستها را بلند ميكرد و ميگفت: «اللهم ان هذا مقام خلفائك و اصفيائك و موضع امنائك … ابتزوها … » پروردگارا اين منبر و جايگاه متعلق به جانشينان و برگزيدگان تست كه اينك از آنان غصب شده و به چنگ ديگران افتاده است.
متأسفانه اين صحابي عالي مقام كه امام صادق (ع) قاتل او را لعن و نفرين كردند و او را مورد ستايش قرار دادهاند مورد بي لطفي بعضي قرار
گرفته و در وثاقت او ترديد كردهاند، و بعيد نيست كه در منشأ اين نظرات، دست خبيث بنيعباس نيز دخالت داشته باشد.
مسألهي ديگر كه داراي دامنهاي وسيع و بحثي عميق است مسألهي تقيه است. در فهم اين عنوان، لازم است همه رواياتي كه مربوط به كتمان و حفاظ و پنهانكاري است ديده شود تا با توجه به داعيهي ائمه (ع) كه از فصول و مباحث گذشته به دست ميآيد و نيز با توجه به شدت عملي كه خلفا در برابر اين داعيه و فعاليتهاي ائمه (ع) و اصحاب ائمه (ع) نشان ميدادند معناي حقيقي تقيه فهميده ميشود.
آنچه شكي در آن نميماند اين است كه تقيه به معناي تعطيل كار و تلاش نيست، بلكه به معناي پوشيده نگهداشتن كار و تلاش است. و اين با مراجعه به روايات بطور كامل آشكار ميشود.
اينها بخشي از مباحث مهم مربوط به زندگي ائمه (ع) است، و البته مباحث فراوان ديگري نيز دربارهي زندگي سياسي اين بزرگواران هست كه ديگر حتي فرصت ذكر فهرست آنها هم نيست هرچند يادداشتهاي مربوط به آن را همراه آوردهام. بنده در همهي اين زمينهها كار زيادي كردهام، ولي متأسفانه امروز فرصت ادامه و جمعبندي آنها را ندارم. اي كاش صاحب همت هايي پيدا شوند و اين كار را دنبال كنند و زندگي سياسي ائمه عليهمالسلام جمعبندي شده به دست مردم برسد و ما بتوانيم آن را بعنوان درس و الگو در اختيار داشته باشيم و نه فقط بعنوان يك خاطرهي جاودانه.
و السلام عليكم و رحمة الله
پاورقي
[1] الفصول المهمه، ص 164.
[2] مفاتيح الجنان - و بحار، ج 99، ص 17.
[3] المستدرك، باب 38، از ابواب احكام لباس.
[4] بحار، ج 45، ص 115.
[5] مغني اللبيب، باب اول، مبحث همزه.
[6] بحار، ج 46، ص 143 - 142.
[7] بحار7 ج 46، ص 143 - 142.
[8] بحار، ج 46، ص 144.
[9] ناسخ التواريخ، جلد دوم، احوال امام سجاد (ع)، ص 15.
[10] بحار، ج 46، ص 144.
[11] تحف العقول، ص 249.
[12] تحف العقول، ص 252.
[13] تحف العقول، ص 272.
[14] بحار، ج 46، ص 258.
[15] بحار، ج 46، ص 361.
[16] اصول كافي ج 2، ص 190.
[17] اصول كافي، ج 2، ص 190.
[18] بحار، ج 46، ص 220.
[19] بحار، ج 47، ص 58.
[20] بحار، ج 47، ص 72.
[21] بحار، ج 47، ص 72.
[22] بحار، ج 47، ص 174.
[23] اصول كافي، ج 2، ص 378.
[24] احتجاج طبرسي، ص 392.
[25] كافي، ج 1، ص 276.
[26] عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 216.
[27] بحار ج، 46، ص 125.
[28] بحار، ج 46، ص 338.
[29] بحار، ج 46، ص 338.
[30] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 394.
[31] تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 190.
[32] نساء/54.
[33] الميزان، ج 4، ص 384.
[34] ممتحنه /4.