خیمه عفاف صفحه 16

صفحه 16

ویا پی بردن حاکم به اشتباه خود ویا با آمدن حاکم دیگر این ممنوعیت برداشته می شود وحکم شرعی به قوت خود ( 98 )

باقی وقابل اجرا خواهد بود. (1) در بعضی از روایات ما نیز به چشم می خورد که امام معصوم با تمامی صلابتی که در اعلام بقای حکم متعه داشته است به عمار وسلیمان بن خالد فرموده نسبت به شخص شما آن هم در مدینه حکم به منع می کنم. (2) نظیر آن حکم به ممنوعیت دخانیات توسط میرزای شیرازی ویا حکم به ممنوعیت حج توسط مرحوم آیه الله سید ابو الحسن اصفهانی در جریان ابو طالب یزدی (3) ویا ممنوع ساختن سفر حج از طرف مرحوم امام راحل در جریان کشتار حجاج ایرانی است. تمامی این ممنوعیت ها منع حکومتی است که جلوگیری از اجرای یک قانون برای مدت خاصی است. بر این اساس می توان به تمام نزاع ها خاتمه داد وکار خلیفه را مختص به زمان او دانست وبعد از او وجهی برای ممنوعیت وجود ندارد، لذا جمع زیادی از فقها بر جواز آن فتوا داده اند حتی به مالک واحمد بن حنبل هم این نسبت را داده اند. بر این اساس علاوه بر اشکالاتی که بر خلیفهء ثانی وارد کرده اند اشکال بر پیروان مذاهب اربعه نیز وارد است که بین نسخ حکم با نهی حکومتی وسیاسی فرق نگذاشته وراه خلیفه را بی جهت ادامه داده ومنشأ اختلاف ها گردیده اند. 1. در روایتی که مرحوم ربانی در ذیل صفحهء 441 جلد 14 وسائل از نوادر احمد بن محمد بن عیسی آورده خلیفه دوم خود به این واقعیت

اعتراف کرده است. 2. وسائل الشیعه، ج 14، ص 450. 3. ابو طالب یزدی در حال طواف دچار تهوع (قی کردن) می شود، پلیس سعودی وی را به اتهام آلوده کردن عمدی کعبه دستگیر وتحویل محاکم قضائی می دهد دادگاه او را به اعدام محکوم کرده وحکم صادره در باره او اجرا می شود. ( 99 )

گفتار آیه الله مطهری مسلمانان اتفاق واجماع دارند که در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است... وهم چنین مورد اتفاق مسلمانان است که خلیفهء دوم در زمان خلافت خود نکاح منقطع را تحریم کرد. توجیه صحیح کار خلیفه همان است که علامه کاشف الغطاء بیان کرده، خلیفه از آن حیث به خود حق داد این موضوع را قدغن کند، چون تصور می کرد این مسأله در حوزه اختیارات ولی امر مسلمین است. به عبارت دیگر نهی خلیفه، نهی سیاسی بود نه نهی شرعی وقانونی. سپس می نویسد. نظر علامه کاشف الغطاء ناظر به درستی ونادرستی کار خلیفه نیست، بلکه فقط ناظر به این است که آن چه در آغاز صورت گرفت با این نام واین عنوان بود وبه همین جهت مواجه با عکس العمل مخالف از طرف عموم مسلمین نگردید (1). 1. نظام حقوق زن در اسلام ص 49.

بخش دهم : چند فایده مهم

-103

چند فایده مهم 1 و 2 - معجزه ای از حضرت جواد (علیه السلام) ویادی از محدث قمی مرحوم محدت قمی (متوفای 1359 ق) که به یک واسطه از مشایخ روایی نگارنده محسوب می شود از شیخ کشی داستانی را که خلاصهء آن به شرح ذیل است نقل می کند: احمد بن علی بن کلثوم

سرخسی از شخصی که نامش ابو زینبه (از اصحاب امامیه) است نقل کرده که ما هفت نفر بودیم در بغداد در یک اتاق زندگی می کردیم. یکی از این افراد، " احکم بن بشار مروزی " بود. روزی " احکم " از عصر تا شب ناپدید شد. شبانگاه توقیعی از امام جواد (علیه السلام) آمد که در آن نوشته بود " احکم " به وسیلهء مخالفان مذبوح گشته واو را در نمد پیچیده ودر خرابه ای (که مشخص فرموده بود) انداخته اند. بروید او را بیاورید وبا داروی مخصوصی که نام برده بود معالجه کنید. ما رفتیم همان طور که آقا فرموده بود " احکم " را پیدا کردیم وبه معالجه اش اقدام نمودیم تا سالم شد. از وی داستان را پرسیدیم مشخص شد وی را به جرم انجام ( 104 )

متعه درون یکی از منازل بغداد مورد هجوم قرار داده وبا کارد، گردن وی را به مقداری که یقین داشته اند هلاک شده بریده سپس در نمد پیچیده وبه خرابه انداخته اند. راوی گفت آثار بریدگی گردن در وی نمایان بود چند بار پرسیدیم جواب نداد سر انجام داستانش را از ابو زینبه شنیدیم. (1) ایشان پس از نقل این ماجرا می فرماید: استحباب متعه نزد شیعه ثابت است بلکه از امام صادق (علیه السلام) مروی است: از ما نیست کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد ومتعه را حلال نداند. سپس می نویسد: روایات بسیار در استحباب متعه وارد گردیده است. ودر بخش دیگری از کلام خود می فرماید: حضرت هادی (علیه السلام) به بعضی از شیعیان نوشت: در امر متعه اصرار

نورزید آنچه بر شماست اقامه سنت و مخالفت با بدعت است نه پیگیری واصرار در این کار به حدی که باعث تنفر و اعراض از زن وبچه شود و سر انجام منجر به بدبینی ونفرین به ما خاندان رسالت گردد (2). نگارنده مرقوم می دارد: از مجموع روایات استفاده می شود که ترغیب در امر متعه در موارد خاصی است که ضرورت اجتماعی به آن بستگی دارد ویا به عنوان مخالفت با بدعت انتخاب می شود نه برای عیاشی و هوسرانی. 1. حسین بن حمدان حضینی در کتاب هدایه از علی بن محمد قمی در حدیثی نقل می کند که: هدایائی را از قم برای حضرت هادی (علیه السلام) به سامرا بردم قبل از آن که خدمت امام برسم قاصدی از طرف حضرت آمد که هر چه زودتر با هدایایی که آوردی برگرد ودر سامرا نمان، اگر نروی گرفتار می شوی، شب ماندم وتوسط پیرزنی زن جوانی را متعه کردم نیمه شب مامورین به منزل ریختند من را دستگیر وهدایا را مصادره کردند، در اثر نافرمانی از امام شش ماه در زندان محبوس شدم بعد از شش ماه قاصدی از طرف امام آمد که امروز آزاد می شوی به شهر برگرد همان روز آزاد شدم وبرگشتم. " اثبات الهداه باب معجزات امام هادی، وکتاب جزا اعدا امام هادی، ص 13 ". 2. منتهی الآمال بخش دلائل با هرات حضرت جواد (علیه السلام). ( 105 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه