- پیشگفتار 1
- بداهت معنای علم 4
- فصل اوّل: ماهیت علم و ویژگی های آن 4
- ذهنی نبودن علم 5
- علم و ادراک همان وجدان کردن است 8
- لافکری لازمه وجدان است 10
- قابل تعریف نبودن علم در عین بداهت آن 14
- اختیاری نبودن علم 18
- معرفت چیست؟ 25
- ویژگی های معرفت 31
- هدایت تکوینی و تشریعی 33
- فصل اوّل: هدایت و اضلال خدا 33
- صنع خدا در هدایت تکوینی 35
- نقش خدا و انسان در هدایت تشریعی 36
- هدایت؛ فضل خدا 43
- اشکال جبر در هدایت و اضلال الهی 44
- اضلال خدا 44
- جبر و اختیار فقط در افعال اختیاری مطرح است 45
- تفکیک هدایت خدا از ایمان و کفر بندگان 46
- کفر غیر از ضلال است 49
- تفاوت اعتقاد با معرفت 54
- ازدیاد هدایت برای مؤمن 55
- محروم شدن کافر از هدایت بیشتر خداوند 57
- هدایت نکردن خدا ظلم نیست 65
- هدایت و اضلال به خواست خداست 66
- قفل بر قلب 69
- نحوه هدایت و اضلال خدا 78
- شرح صدر انسان به وسیله نور الهی 79
- نور علم 81
- نور امام علیه السلام 83
- ضیّق و حرج بودن صدر 87
- تأثیر صنع خدا در تسلیم اختیاری انسان 91
- نقش هدایت خداوند در عاقبت به خیری 96
- هدایت و اضلال در آخرت 100
- عقوبت کافر در دنیا 101
- لزوم طلب هدایت دائمی از خدا 104
- نتیجه بحث هدایت و اضلال در بحث معرفت 107
- احادیث معرفت در کافی 108
- اشاره 108
- احادیث معرفت در بحار 114
- بیان علامه مجلسی درباره معرفت 120
- رفع شبهه از حدیث جهل و معرفت 122
- استفاده علامه مجلسی از احادیث معرفت 123
- بیان فلسفی درباره احادیث معرفت 128
- وجه استناد به ادلّه نقلی در بحث معرفت 131
- اشاره 136
- اشاره 137
- فصل دوم: تواتر احادیث در بحث معرفت 139
- در مطالب عقلی نیازی به بررسی سندی نیست 139
- میزان اعتبار اخبار آحاد 143
- اشاره 143
- یکی از راه های اطمینان به صدور خبر، معتبر بودن آن نزد مؤلّف است 144
- نظر مرحوم کلینی درباره احادیث کافی 145
- تفاوت اصطلاح قدما و متأخّرین در مورد حدیث صحیح 147
- علّت اختلاف نظر قدما و متأخّرین درباره حدیث صحیح 150
- روش قدما در تألیف کتب حدیث 152
- ضعیف یا مجهول بودن سند حدیث در کتب قدما ضرری به اعتبار آن نمی زند 165
- استفاده از سند احادیث در مقام تعارض بین آنها 166
- اعتبار احادیث معرفت در کتب قدما 168
- فصل اوّل: ولایت اهل بیت علیهم السلام بر قلبها 172
- اشاره 172
- قلوب انسان ها مطیع اهل بیت علیهم السلام است 173
- تحمّل معارف اهل بیت علیهم السلام به خواست ایشان بستگی دارد 178
- نعمت علم و معرفت به برکت امام زمان علیه السلام به انسان ها می رسد 182
- وضعیت علم و علما در زمان غیبت 187
- نقش توسّل به امام عصر علیه السلام در دستگیری علمی ایشان 191
- خدمتگزاری به آستان مقدّس حضرت مهدی علیه السلام 193
- فهرست آیات 199
چشیدن- و نه فکر کردن و تصوّر نمودن - می توان به آن علم پیدا کرد.
اصولاً اگر از طریقی به واقعیت چیزی دسترسی پیدا کنیم - نه اینکه صرفاً تصوّری از آن بکنیم - در آن صورت تعبیر «وجدان» را به کار می بریم. صورت ذهنی از یک چیز، غیر از خود آن است. ما اگر به خود چیزی برسیم، می توانیم بگوییم آن را وجدان کرده ایم، و حواسّ ما- مانند ذائقه - ما را قادر می کنند تا به واقعیت محسوسات دسترسی پیدا کنیم. بنابراین حس کردن از مصادیق وجدان کردن است.
علم و ادراک همان وجدان کردن است
حاصل بیانات گذشته این است که علم به محسوسات، نه از طریق فکر و تصوّر آنها، بلکه از راه وجدان حاصل می گردد و حقیقت ادراک هم همین است؛ معنای لغوی «ادراک» به خوبی در اینجا صدق می کند. ادراک یک چیز یعنی رسیدن به آن؛ و تنها وقتی به خود آن چیز دسترسی پیدا کنیم، می توانیم بگوییم به آن رسیده ایم، نه اینکه صرفاً صورتی از آن را در ذهن بیاوریم. در صورت دوم فقط می توانیم بگوییم که به تصوّری از آن نایل شده ایم. این در مورد ادراک حسّی.
حقیقت سایر علوم و ادراکات هم، همین است. هرکدام از ما وقتی حال علم و فهم خود را در نظر بگیریم، به این حقیقت اذعان می کنیم. به عنوان مثال مسأله مشکلی را در نظر بگیرید که راهی برای حلّ آن نمی دانیم. دیگری که راه حلّ آن را می داند، می خواهد برای ما توضیح دهد تا ما هم آن را بفهمیم. او شروع به بیان می کند و ما هم به