علم و معرفت امام صفحه 245

صفحه 245

جهت تصمیم عالی قدم به حوزه گذاشته بودم راضی نشدم که فقط به حفظ قرآن بسنده کنم در حالی که در همان زمان برنامه حفظ قرآن را نیز داشتم. خلاصه شب توسل به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نمودم و عرض نمودم: یا رسول الله! شیعیان در خفقان زندگی می کنند و احکام را نمی دانند و عده ای از شیعیان به جهت تبلیغات سوء دشمن، مذمذب شده اند و حتی عده ای هم سنی شده اند. از شما شفای چشمانم را می خواهم، در حالی که مدت یک ماه برادرم مرحوم آقای شریعت مرا کمک می نمود و بیرون می برد و آفتابه به دستم می داد. شب در عالم رؤیا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که به من خطاب می کند: آقا سید احمد چطوری؟ من عرض نمودم: آقاجان! چشمانم نمی بیند. آقا فوراً دست کشیدند به صورتم و فرمودند: شما خوب شدی، از خواب بیدار شدم؛ صدای اذان از حرم مطهر رضوی را شنیدم، بدون توجه بیرون رفتم در حالی که هر روز مرا بیرون می بردند. هنگامی که برگشتم، برادرم مرحوم آیت الله شریعت نگران بودند که من کجا رفته ام، فرمود: کجا بودی مرا نگران کردی؟ گفتم: رفتم حرم مطهر، گفت: مگر تو می بینی! آنجا بود که به یاد رؤیا و توجه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم افتادم و خوابم را تعریف نمودم و «سید احمد حجت نوه معظم له» می فرمود: ایشان تا سن 82 سالگی بدون عینک قرآن تلاوت می نمودند.

3- جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها و معجزه آن حضرت

مرحوم پدرم، آقا ضیا حجت، هفت الی هشت مرتبه به زیارت کربلای معلی مشرف شدند. ایشان نقل نمودند که در یکی از سفرها که از کابل به قصد مشهد مقدس رضوی حرکت نمودیم، تا از آنجا به کربلا برویم؛ در بین اتوبوس چند نفر اهل تسنن هم با ما بودند که قصدشان هرات یا ایران برای تجارت بود، نرسیده به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه